Sunday, January 13, 2013

دوستان اجالتآ بدرود ..

https://uzk1oq.blu.livefilestore.com/y1p3-0djr3bOi7ja7eoGA4-YSgMKfnGprxQderT86iVe7-TbFYFqwmeGLJ4AHK-K-QU3pCIUxTjigM/%D8%AE%D8%AF%D8%A7%D8%AD%D8%A7%D9%81%D8%B8.jpg?psid=1 
کلید واژه ها : وبلاگ دلنوشته ها + خداحافظي + طلبيدن حلاليت
مقدمه اي که بهانه نيست ... !
باور کنيد دل کندن از شما ياران عزيز و دوست داشتني برايم خيلي دردناک است . سال هاست با درج خاطرات تلخ و شيرين خود در کنار شما بوده ام . هميشه فکر مي کردم اگه روزي ارتباطم با شما ياران فرهيخته قطع شود خواهم مرد . اما قبول بفرماييد سرنوشت فراز و نشيب هاي فراواني دارد که گاهي  مقابله با آن از عهده  هر کسي بر نمي آيد ! من اهل تسليم و سازش با سختي هاي روزگار نبوده و نيستم . اما راستش رو بخواهيد در شرايط فعلي صلاح رو در اين ديدم که موقتآ مدتي از پيشگاه شما ياران همدل و صميمي دور باشم .. اگه عمري بود بر خواهم گشت و گرنه حلالم فرماييد .   
همه دوستان و آشنايان قديمي به اين خصلت بنده واقف اند که هرگاه بيماري سراغ ام مي آمد ، بندرت به دکتر و حکيم مراجعه مي کردم ! و با استراحت در منزل و ترجيحآ مدتي خوابيدن سرحال و قبراق به زندگي عادي بر مي گشتم ! گاهي هم با بيماري ام کنار مي آمدم ! حتمآ يادتونه که سال ها بود به خاطر مشکل قلبي حتي چند قدم راه هم نمي تونستم بردارم و راحت با ان کنار اومده بودم ! تا اين که به لطف خدا و آشنايي با انسان هاي شريفي چون خانواده عمو " نادر واجک " و خانم " اعظم يونسي " خدمت دکتر " حسن اهنگر " رسيدم و شکر خدا خيلي زود معالجه شده و بعد از سال ها قادر به راه رفتن شدم ! و باز با هوشياري همين بزرگواران مشخص شد که ديابتي هستم که اون هم به لطف خدا کنترل شد . اما صادقانه مي گم .. هنوز خصلت قبلي ام مبني بر استراحت باقي است !
آن چه عرض شد مربوط به مشکلات جسمي و انواع بيماري ها بود . اما اين بار قضيه فرق دارد . از نظر روحي نياز به ارامش دارم . و بايد مدتي در انزواي مطلق باشم . بدور از هر گونه ارتباط ! اشتباه نکنيد  دچار افسردگي روحي نشده ام . من مرد جنگ و استقامت ام و تا پاي مرگ در برابر هر مشکلي مقاومت مي کنم .. شايد بشه اون رو نوعي " شوک روحي " تلقي کرد . بي توقعي از ياران و تقاص به خاطر خوبي و محبت ناميد . دوستان عزيز و خوانندگان قديمي خوب مي دونند که من هميشه با اون ها رو راست بوده ام . و خصوصي ترين مسايل خودم رو بي پروا بيان داشته ام . اما اين بارخيلي شرمنده ام  که نمي توانم توضيح بيشتري بدم .. شايد اگه عمري بود در آينده همه اين اتفاقات را توضيح خواهم داد . فقط در اين حد مي گويم .. مقصر خودم بوده و هستم . از يک سوراخ بيش از چند بار گزيده شدم . چوب محبت و اعتمادم رو مي خورم ..  وقتي ناخواسته به آدم شوکه وارد مي شود ، اشتباهات جبران ناپذيري را هم مرتکب مي شه ! من الان توي اين مرحله هستم ...
اما باز هم تآکيد مي کنم .. ده بار ديگر هم بدنيا بيايم ، دست از محبت و اعتماد به مردم بر نخواهم داشت . حساب يک بدي و  اشتباه رو به همه ربط نمي دهم .. اما صادقانه مي گم حق ام چنين نبود . اگر چه از مدت ها پيش در انتظار اين اتفاق تلخ بوده و براي برون رفت از آن خيلي انديشيدم اما از ان جايي که شرايط زمانه نقشي اساسي در آن داشت ، کاري از دستم بر نيامد . و تنها اقدامي که انجام دادم جز پشيماني و احساس حقارت چيزي نصيب ام نشد !  بگذريم .. همان طور که عرض کردم تصميم دارم مدتي از همه چيز و همه کس دور باشم ..  نمي دونم چقدر زمان مي برد . اما فعلآ رابطه ام با موبايل ، اي ميل ، فيس بوک و .. را قطع مي کنم . از همه دوستان و ياران صميمي هم خواهش مي کنم اگر براي بنده احترامي قائل هستند ، از نوشتن هر نوع کامنت و پرسشي در وبلاگ و فيس بوک و حتي تلفن خوداري فرمايند . من به حرمت خوانندگانم اين صفحات رو مسدود نکردم . همان طور که خط هاي تلفن همراه ام رو خاموش نخواهم کرد . در حالت بي صدا قرار داده و در گوشه اي قرار مي دهم تا نگاهم به ان نيفتد .. تا باطري اش تهي شود . به هر حال طلب عفو و بخشش از همه ياران و دوستان دارم .. آينده رو نمي شه پيش بيني کرد . شايد چند روز يا چند هفته و شايد هم چند ماه ديگر بازگشتم .. اگر نه حلالم کنيد . 
اجالتآ بدرود ... 


در پناه ایزد منان پاینده و جاوید باشید .
بهروز مدرسی .
این پست ساعت ۱۴:۳۰دقیقه به تاریخ بيست و دوم دیماه ۱۳۹۱ پایان یافت .


 پاینده و برقرار باد ارتشیان دلاور و قهرمان ایران   

No comments:

Post a Comment