کلید واژه ها :
وبلاگ دلنوشته ها + خداحافظي + طلبيدن حلاليت
مقدمه اي که بهانه نيست ...
!
باور کنيد دل کندن از شما ياران عزيز و دوست
داشتني برايم خيلي دردناک است . سال هاست با درج خاطرات تلخ و شيرين خود در کنار
شما بوده ام . هميشه فکر مي کردم اگه روزي ارتباطم با شما ياران فرهيخته قطع شود
خواهم مرد . اما قبول بفرماييد سرنوشت فراز و نشيب هاي فراواني دارد که گاهي
مقابله با آن از عهده هر کسي بر نمي آيد ! من اهل تسليم و سازش با سختي هاي
روزگار نبوده و نيستم . اما راستش رو بخواهيد در شرايط فعلي صلاح رو در اين ديدم که
موقتآ مدتي از پيشگاه شما ياران همدل و صميمي دور باشم .. اگه عمري بود بر خواهم
گشت و گرنه حلالم فرماييد .
همه دوستان و آشنايان قديمي به اين خصلت بنده
واقف اند که هرگاه بيماري سراغ ام مي آمد ، بندرت به دکتر و حکيم مراجعه مي کردم !
و با استراحت در منزل و ترجيحآ مدتي خوابيدن سرحال و قبراق به زندگي عادي بر مي
گشتم ! گاهي هم با بيماري ام کنار مي آمدم ! حتمآ يادتونه که سال ها بود به خاطر
مشکل قلبي حتي چند قدم راه هم نمي تونستم بردارم و راحت با ان کنار اومده بودم ! تا
اين که به لطف خدا و آشنايي با انسان هاي شريفي چون خانواده عمو " نادر واجک " و
خانم " اعظم يونسي " خدمت دکتر " حسن اهنگر " رسيدم و شکر خدا خيلي زود معالجه شده
و بعد از سال ها قادر به راه رفتن شدم ! و باز با هوشياري همين بزرگواران مشخص شد
که ديابتي هستم که اون هم به لطف خدا کنترل شد . اما صادقانه مي گم .. هنوز خصلت
قبلي ام مبني بر استراحت باقي است !
آن چه عرض شد مربوط به مشکلات جسمي و انواع
بيماري ها بود . اما اين بار قضيه فرق دارد . از نظر روحي نياز به ارامش دارم . و
بايد مدتي در انزواي مطلق باشم . بدور از هر گونه ارتباط ! اشتباه نکنيد
دچار افسردگي روحي نشده ام . من مرد جنگ و استقامت ام و تا پاي مرگ در برابر هر
مشکلي مقاومت مي کنم .. شايد بشه اون رو نوعي " شوک روحي " تلقي کرد . بي توقعي از
ياران و تقاص به خاطر خوبي و محبت ناميد . دوستان عزيز و خوانندگان قديمي خوب مي
دونند که من هميشه با اون ها رو راست بوده ام . و خصوصي ترين مسايل خودم رو بي پروا
بيان داشته ام . اما اين بارخيلي شرمنده ام که نمي توانم توضيح بيشتري بدم .. شايد
اگه عمري بود در آينده همه اين اتفاقات را توضيح خواهم داد . فقط در اين حد مي گويم
.. مقصر خودم بوده و هستم . از يک سوراخ بيش از چند بار گزيده شدم . چوب محبت و
اعتمادم رو مي خورم .. وقتي ناخواسته به آدم شوکه وارد مي شود ، اشتباهات جبران
ناپذيري را هم مرتکب مي شه ! من الان توي اين مرحله هستم ...
اما باز هم تآکيد مي کنم .. ده بار ديگر هم
بدنيا بيايم ، دست از محبت و اعتماد به مردم بر نخواهم داشت . حساب يک بدي و
اشتباه رو به همه ربط نمي دهم .. اما صادقانه مي گم حق ام چنين نبود . اگر چه از
مدت ها پيش در انتظار اين اتفاق تلخ بوده و براي برون رفت از آن خيلي انديشيدم اما
از ان جايي که شرايط زمانه نقشي اساسي در آن داشت ، کاري از دستم بر نيامد . و تنها
اقدامي که انجام دادم جز پشيماني و احساس حقارت چيزي نصيب ام نشد ! بگذريم .. همان
طور که عرض کردم تصميم دارم مدتي از همه چيز و همه کس دور باشم .. نمي دونم چقدر
زمان مي برد . اما فعلآ رابطه ام با موبايل ، اي ميل ، فيس بوک و .. را قطع مي کنم
. از همه دوستان و ياران صميمي هم خواهش مي کنم اگر براي بنده احترامي قائل هستند ،
از نوشتن هر نوع کامنت و پرسشي در وبلاگ و فيس بوک و حتي تلفن خوداري فرمايند . من
به حرمت خوانندگانم اين صفحات رو مسدود نکردم . همان طور که خط هاي تلفن همراه ام
رو خاموش نخواهم کرد . در حالت بي صدا قرار داده و در گوشه اي قرار مي دهم تا نگاهم
به ان نيفتد .. تا باطري اش تهي شود . به هر حال طلب عفو و بخشش از همه ياران و
دوستان دارم .. آينده رو نمي شه پيش بيني کرد . شايد چند روز يا چند هفته و شايد
هم چند ماه ديگر بازگشتم .. اگر نه حلالم کنيد .
اجالتآ بدرود ...
در پناه ایزد منان پاینده و جاوید
باشید .
بهروز مدرسی .
ای میل : Behrouz.journalist@gmail.com
این پست ساعت ۱۴:۳۰دقیقه به تاریخ بيست و
دوم دیماه ۱۳۹۱ پایان یافت .
پاینده و برقرار باد ارتشیان دلاور و قهرمان ایران
No comments:
Post a Comment