رقصوندن مردم وسط خيابون
!
کلید واژه ها :
صدا و سيما + لحظه هاي ديدني + دوربين مخفي + امير حسين قهرايي + افسر راهنمايي و
رانندگي + حرمت لباس + رقصيدن مردم + کرامت انسان ها
اين بار بي مقدمه ، بي بهانه ..
!
ابتدا بايد عرض کنم من کارهاي " امير حسين
قهرايي " به ويژه " دوربين مخفي " اش رو خيلي دوست داشته و به عنوان يک هنرمند
تحصيل کرده خوش فکر و از همه مهم تر انساني فرهيخته و بزرگوار هميشه دوستش داشته ام
. و جالب تر اين که از دوستان قديمي ام است و به اصطلاح نان و نمک اش رو هم در دفتر
کار و هم در منزلش خورده ام . در اين قضيه او رو مقصر نمي دونم . بلکه با شناختي که
از پروسه نظارت در سازمان صدا و سيما دارم ، گله و شکايت ام فقط از رسانه ملي است .
چون هنرمند فکر و ايده اش رو به دور از هر گونه محدوديتي به سازمان ارايه مي دهد ..
و ان ها هستند که بايد به ريزه کاري ها دقت کنند . نظارت فقط براي کنترل مسايل
سياسي نيست . بايد دقت بشه حرمت و کرامت انساني به بهاي ناچيزي لگد مال نشود ... در
ذيل توجه شما رو به بخشي از تصاوير " دوربين مخفي " جلب مي کنم . اميدوارم ديگر
شاهد اين بي دقتي ها نباشيم :
ابتدا دوربين به طرف مردي مي رود که وسط يکي
از خيابان ها ايستاده و در حال مطالعه روزنامه است !
دوربين نزديک تر مي آيد به حدي که نوشته هاي
روزنامه هم ديده مي شود !
طولي نمي کشد که سر و کله ماشين ها نمايان شده
و جلوي پاي مردي که در حال مطالعه روزنامه است ، توقف مي کنند .. ! اما راننده
کاميون خاور معطلي رو تحمل نکرده و با بوق هاي گوشخراش سعي در اعلام حضورش مي نمايد
.. !
مرد روزنامه خوان بي اعتنا به ترافيک ايجاد
شده خونسرد وسط خيابان ايستاده است . ظاهرآ راننده ماشين اولي خيلي خونسرد تر از
مرد وسط خيابان است . اما راننده کاميون طاقت نياورده و با عصبانيت از خاور پياده
مي شود ...
راننده جوان به محضي که به طرف مرد مزاحم با
عصبانيت مي رود ، دوربين نزديک تر اومده و مرد را که حال تبديل به يک افسر راهنمايي
شده است ، نشان مي دهد !
طبق معمول راننده جوان از ترس توقیف کامیونش ،
مرتب از افسر جوان مي خواهد خلاف او را ناديده بگيرد .. بعد از کلي ديالوگ هاي
التماسي ، افسر حلقه " هولا هوپ " رو به راننده کاميون نشان داده و تنها شرط بخشش
او ، چرخيدن با حلقه است ..!!
طولي نمي کشد که جوان بخت برگشته تن به خواسته
افسر راهنمايي و رانندگي ( شما بخوانيد بازيگر دوربين مخفي ) مي دهد و حلقه به روي
سرش مي رود !! از اون جايي که ذات اين برنامه ها مخفي است ، تجسم کنيد مردم بي خبر
از ماجرا چه تصوري از پليس کشور خواهند داشت !!؟؟
بدين ترتيپ به بهاي لبخند کم عمق مخاطبان
تلويزيوني ، جوان مردم در وسط خيابان با چرخيدن ناشيانه براي حفظ حلقه صحنه هاي
مضحکي رو بوجود مي آورد ! رهگذرن با تعجب به اين صحنه مي نگرند ! و با افزودن افکت
خنده هاي چندش آور ، به خنديدن بينندگان عزيز هم در منزل کمک مي کنند !!
تکرار همان عمل ، اين بار براي اتوموبيلي ديگر
!!
سوژه بعدي جوان ديگري است که با شنيدن پيشنهاد
غير معقول پليس ، با تعجب به او نگاه کرده و با لبخند معني داري مي گويد .. من
فقط جريمه رو مي دهم ..
ترفند هاي به ظاهر تهديد اميز پليس تآثيري بر
راننده ندارد ! جوان عاقل به هيچ عنوان راضي به چرخيدن با هولاهوپ در وسط خيابان
نمي شود . آفرين به غيرت اين جوان فهميده ايراني که تن به درخواست غير طبيعي نمي
دهد ! حتي اگه جريمه دهد .
ماجرا بار ديگر در حال تکرار شدن است .. اين
بار بازيگر برنامه خودروي ديگري را متوقف مي کند .
در سکانس بعدي ، به جاي راننده ظاهرآ پدر وي
که مردي مسن سال است براي وساطت از ماشين پياده مي شود . افسر جوان شرط چشم پوشي از
تخلف رو ، چرخيدن با هولا هوپ مي داند . و بر خلاف انتظار همه ، حلقه کذايي رو به
طرف سر مرد مسن مي برد .. !!
مرد محترم به دليل عدم آشنايي با اين وسيله
ورزشي - تفريحي چندين بار تلاش مي کند . و هر بار حلقه از بدنش رها شده و به زمين
مي افتد ! صرف نظر از برداشت رهگذران ، چرخيدن و دست و پا زدن جهت حفظ هولا هوپ
منظره اي بس مضحک به وجود آورده بود .. !!
افسر به اصطلاح راهنمايي و رانندگي وقتي مي
بيند صحنه دلخواهش در چرخش پيرمرد بدست نيامده است ، براي حفظ موقعيت خود با حالتي
تحکم اميز در حالي که حلقه رو به طرف راننده ماشين گرفته است ، به او مي گويد اين
حلقه همان دايره " ورود ممنوع " است !! به عبارتي با کشيدن سمت شوخي به سوي علايم
راهنمايي و رانندگي سعي در به طنز کشيدن آن دارد !
اين بار به رگ غيرت راننده جوان بر خورده و
از ماشين پياده مي شود .. صدا تعمدآ محو مي شود . زيرا احتمالآ به تحقير کردن همراه
مسن اش اعتراض مي کند ! و در ادامه .. با شوخي و خنده به آن ها اعلام مي شود که
توسط دوربين ها ضبط شده اند .. در حال خروج از کادر نام دوربين مخفي هم اعلام برده
مي شود .. ( شک دارم که شنيده باشند ) اما خوشحال از عدم جريمه محل را ترک مي کنند
!!
سوژه بعدي خيلي زود سر و کله اش پيدا مي شود !
پسر جواني با سواري پرايد به سرعت در حال ورود به خيابان است ... ادامه ماجرا به
شکل سنوات قبل اتفاق مي افتد ..
پليس به بهانه خواباندن خودرو و جريمه سنگين
سوژه خود رو مي ترساند .. وقتي احساس مي شود براي جبران تخلف حاضر به پذيرش شرط
مامور است ، پيشنهاد هولا هوپ تکرار مي شود !
و خيلي زود حلقه کذايي به طرف سر جوان بخت
برگشته برده مي شود !!
جوان که ظاهرآ به فوت و فن اين ورزش آگاه است
، خيلي راحت هولا هوپ رو در بدن خويش حفظ مي کنه .. و بازيگر براي جذاب شدن صحنه
شمارش رو کشدار اعلام مي کند .. !!
و چرخش هولا هوپ و حرکات موزون جوانک همچنان
ادامه مي يابد .. !
پليس باز بهانه آورده و مي خواهد همچنان به
چرخش ادامه دهد .. !
و عاقبت با رقصيدن جوان و بشگن زدن و حرکات
موزون ، کارگردان برنامه احساس رضايت کرده و با علامت دادن به بازيگرش ، دستور
پايان مي دهد .. !
******
اگه منطقي به قضيه بنگريم ابتدا خود ما
مقصريم ! چون با انجام هر تخلف هر چند کوچک زمينه سوء استفاده رو براي ديگران
فراهم مي آوريم . حسن مهم اين برنامه در همين نکته ظريف نهفته است . که براي فرار
از جريمه هاي قانوني ، بعضي ها تن به هر کاري مي دهند ! فراموش نکنيم فرهنگ رشوه
از همين تخلفات آغاز مي شود و همان طور که عرض کردم ، اول از همه خود مقصريم .. !
من هرگز جناب قهرايي عزيز رو متهم به سوء
استفاده از لباس مقدس پليس نمي کنم . چون او تحصيل کرده خارج است . و اموخته است از
هر ابزار و الماني براي جذابيت برنامه خويش استفاده کند . از رسانه ملي و ناظران آن
هم گله اي ندارم . به قول معروف تقدس لباس هم پيشکش شما .. !! اما آن چه که باعث
گله ام شده است ، پايمال شدن کرامت انساني است . آخه با چه دليل و منطقي مردم رو در
وسط خيابان به بهانه تخلف از قوانين راهنمايي و رانندگي به رقصيدن وا مي داريد
..!!؟؟ همان طور که اشاره کردم ، حضور رهگذران متعجب رو چگونه توجيه مي کنيد !؟
آيا براستي توانايي اطلاع رساني به مردم کنجکاو رو داشتيد !!؟
باز هم تاکيد مي کنم برنامه " دوربين مخفي "
يکي از جذاب ترين برنامه هاي طنز سازمان صدا و سيما است که با تفکر کارگردان با
تجربه اش مخاطبان زيادي دارد . اما قصور در بعضي آيتم ها نتيجه اش رنجش و آزار مردم
مي شود . واقعآ نمي دونم رقصاندن مردي مسن با موهاي سفيد کچايش خنده دار است !؟؟
واقعآ متآسفم ..
البته قبلآ هم در پست هاي متعدد ديگري از
سازمان صدا و سيما انتقاداتي کرده بودم ... از جمله : توهين گوينده
اخبار ، تحقير و لودگي به چه بهايي !؟ ، با شما هستم آقاي
ضرغامي و ..
در پناه ایزد منان پاینده و جاوید باشید
.
بهروز مدرسی
ای میل : Behrouz.journalist@gmail.com
https://www.facebook.com/behrouz.modarresi فيس
بوک ( اجالتآ مسدود کرده ام ) پ
این پست در ساعت ۲۲:۱۵ دقیقه بتاریخ پانزدهم شهریور ماه ۱۳۹۱ پایان
یافت .
پاینده و برقرار باد ارتشیان دلاور و قهرمان ایران
درخواست ياري
..
بدينوسيله از تمام دوستان و خوانندگان
محترمي که در زمينه خدمات فرودگاهي و يا حرفه هاي وابسته به صنعت هوانوردي ارتباط
موثري دارند ، خواهش مي کنم در صورت امکان زمينه معرفي به کار و فعاليت براي جواني
بسيار شرافتمند و سالم رو فراهم آورند . جوان ياد شده به خاطر عشق و علاقه به محيط
فرودگاهي حاضر به انجام هر نوع کار قانوني است . او مدت ها قبل از من خواهش کرده
بود تا کاري برايش پيدا کنم . و نوشته بود نامزد دارد و منتظر پيدا کردن کار
مناسبي است تا ازدواج کند . راستش رو بخواهيد بنده به دليل مشغله هاي فکري موضوع رو
فراموش کرده بودم . لذا از همه بزرگواراني که قادر به فراهم کردن کاري مناسب در
تهران هستند استدعا مي کنم خواسته اين جوان ( آقا مهدي ) رو براورده فرمايند .
بديهي است اگر چه من ناميرده رو تاکنون نديده ام ، اما حاضرم هرگونه تضمين قانوني
براي تحقق خواسته اين هموطن انجام دهم . ممنون از محبت شما عزيزان .
آرشیو
وبلاگ اینجا
No comments:
Post a Comment