Sunday, January 13, 2013

من و حزب خران !

https://enssqg.blu.livefilestore.com/y1pTRM00dt-tGCZ0w__QoP_XwoG3M8U_F2RlCrEeN__PXog5rjTOXzDQwT8eQUTT9ivQ3aR4oC6-I4/100_0073-copy-4.jpg?psid=1 
کليد واژه ها : حزب خران + مجله فکاهي توفيق + پال تاک + خر اعظم + خانم خر + طويله + انتصاب + دبير کل حزب خران
سخني با شما ...
از اين که بار ديگر به سراغ يکي ديگر از مطالب بسيار قديمي ام مي روم دليلش تنبلي نيست . اتفاقآ  طراحي سوژه هاي متعددي رو به پايان رسونده بودم . که يکي از اون ها در باره مديريت ورزش کشورمون بود . اما از اون جايي که امروز در اخبار نيمروز گزارشي از آشني اهالي ورزش پحش شد ، صلاح ندونستم با انتشار مطلب انتقادي باعث حاشيه بين اهالي ورزش شوم ! و اما بعد از درج مطلب پست قبلي دوستان متعددي محبت فرموده و نظرات خوب خودشون رو در وبلاگ بيان فرمودند . که جا داره از تک تک اين بزرگواران تشکر و قدرداني کنم . اما در ميان کامنت ها ، دوست بسيار فرهيخته با نام " آرش " سخنان بسيار پر محتوايي به طور خصوصي برايم فرستاد که خيلي تحت تآثير قرار گرفتم . راستش رو بخواهيد من هرگز از اين زاويه به مسايل و زندگي نگاه نکرده بودم . واقعآ درس گرفته و سعي خواهم کرد اگه عمري باقي موند نصب العين نمايم . ممنون آرش گرامي .. اما دبير کلي حزب خران ، يکي ديگر از خاطرات اوايل ورود اينترنت به ايران است که مهر ماه ۱۳۸۶ تعريف کرده بودم . و حال تقديم مي کنم به اون دسته از خوانندگان محترمي که تازه به جمع ياران همدل و صميمي پيوسته اند . آن چه مي خوانيد بازنشر خاطره گذشته است :
https://enssqg.blu.livefilestore.com/y1pNX0tnbJN72TV-7fI5pD53nvZjjiDg8ULKHynHPyMj4YySsV1ZsAnb15FDJQ-gPsE8Rf9A1zGCVM/100_0073-copy-32.jpg?psid=1
به بهانه ي مقدمه :
  • ممكنه با خوندن اين تيتر جا بخوريد يا بخنديد . ولي آن چه بيان خواهم كرد نه طنز است و نه جوك . هدف من از درج اين خاطره ضمن آشنايي جوون هاي عزيز با يكي از تشكل هاي قانوني در گذشته ، به يه اتفاق غم انگيز هم اشاره خواهم نمود .
  • پنجم فروردين امسال وبلاگ  " يادداشت هاي يك خبرنگار " رو راه انداختم. پنجم مهر ، ۶ ماه از عمر اين رسانه خواهد گذشت . پست بعدي ام كه به همين مناسبت است  علاوه بر درج يه مطلب ويژه ، سعي بر جمع بندي اتفاقات اين ايام خواهم نمود . به همين مناسبت شما ياران همدل رو به خواندن مطلب بعدي ام دعوت مي نمايم .
از همون روزي كه پاي اينترنت به كشور ما باز شد تقريبآ من جزء اولين نفراتي بودم كه دل به گروي اين تكنولوژي نوين بستم . حتمآ به خاطر داريد كه اون اوايل بهاي اينترنت خيلي گران بود . در همين تهران خودمون تنها يكي دو تا شركت براي ارائه خدمات به مشتريان مشتاق وجود داشت . كه يكي از اون ها  " البرز " واقع در خيابان الوند بود . اون موقع  هنوز در تلويزيون كار مي كردم . و اون ها به مديران شون اكانت از سرور صدا و سيما مي دادند . نمي دونيد چه ذوقي مي كردم . اما يه اشكال داشت و آن اين بود كه جلوي " چت " كردن كاربران رو سازمان بسته بود ! حالا به چه دليلي خدا مي داند . براي همين من با يكي از تهيه كنندگان خوش تيپ شبكه پنج به نام آقا مهدي ( كه الان كانادا تشريف دارند ) شريكي از البرز يه اكانت خريده بوديم . و كارم شده بود چت كردن با ايراني هاي خارج از كشور . كلي هم دوست پيدا كرده بودم . تازه كامپيوتر هاي اون موقع هم به اصطلاح هندلي بود . و مثل امروز ويندوز متداول نشده بود . كم كم سر و كله ويندوز ۹۵ پيدا شده بود ....
https://enssqg.blu.livefilestore.com/y1pTRM00dt-tGDBe3F7jXY4JSOGlw_alcmnYZpphiIMqVVesQTmqqQV_luRG0ROYMttwlKLKUD3hQI/danky-copy.jpg?psid=1
همون طور كه گفتم شب ها تا پاسي از شب كارم شده بود چت كردن با مردم . تو ياهو گروهي به نام " آبادان نت " پاتوق ايراني ها از هر سوي جهان شده بود . كم كم " پال تاك " اومد و ما همه رفتيم اون تو عضو شديم تا بهتر بتونيم با يكديگر چت كنيم . همون طور كه مي دونيد در پال تاك و در بخش مربوط به ايراني ها ، اتاق هاي متعددي از قبيل : شعر و موسيقي ، سياسي ( كه خود متشكل از چندن گروه بود ) ، پزشكي ، كامپيوتر ، طنزو سرگرمي و ..... وجود دارد . تا چند ماه اول مشتري پر و پا قرص اتاق هاي فرهنگ و ادبيات بودم . تا اين كه بر حسب اتفاق دعوت به اتاقي شدم كه با نام " حزب خران " فعاليت مي كرد . و شب ها جمعيت زيادي آن جا جمع مي شدند . اغلب كاربران به خاطر فضاي طنز و شادي كه حاكم بر اتاق بود به آن جا مي آمدند. اما براي من اين اتاق و حرف هايش زنده شدن خاطرات جواني و از همه مهم تر ياد آور تشكل قانوني " حزب خران " بود . كه در مجله فكاهي " توفيق " اون ايام مرتب چاپ مي شد و من آن را دنبال مي كردم ...
دوستاني كه سن و سالي از شون گذشته است به خوبي اين مجله فكاهي پر طرفدار رو يادشون مياد و مي دانند كه در هر شماره يكي دو صفحه ثابت اختصاص به فعاليت هاي  اين حزب تعلق داشت كه به زيان طنز بيان مي شد . خب من هم با اين پيش زمينه يه شب تو  اين اتاق سخنراني كردم . بعد از نطق هاي آتشين من در مورد مظلوميت خران و اين كه اين حيوانان هرگز در عمر خويش مغرور نگشته و دستورات صاحبان خويش را به درستي انجام داده و زبان به اعتراض نگشوده و .......  ديگه حسابي كارم گرفت !! از سوي بزرگان اين حزب مناصب مديريتي متعددي به من پيشنهاد شد . كه يادمه همون اوايل كارم به مقام " سر طويله دار اعظم " منصوب شدم . آدم هاي گوناگوني هر شب به اين جمع صميمي خركي مي پيوستند .  شرايط عضويت خيلي آسان بود . كافي بود  يه كاربري در اتاق حزب  با صداي بلند عرعر نمايد تا عضويت آن پذيرفته شود . دختر خانم هاي زيادي هم به اين حزب پيوسته بودند !! كه به عنوان " خانم خر "  ناميده مي شدند !!                             
حزب خران چگونه شكل گرفت ؟

  قبل از اين كه به ادامه اين ماجراي ( ببخشيد واقعآْ عذر مي خواهم ) خركي به پردازم . براي آگاهي شما خوانندگان محترم شمه اي از شكل گيري اين حزب در گذشته مي پردازم . تشکل «خران» درغرب کشور بنياد گرفت و در ابتدا با عنوان «باشگاه خران» در شهر کرمانشاه عضوگيري مي کرد.
شرط عضويت در باشگاه خران « ارائه سند خريت از طرف مراجعين محترم » بود و «مردهاي زن دار » و « کساني که انتخابات دوره اي پانزدهم مجلس را حقيقي وطبيعي » مي دانستند براي عضويت «حق تقدم » داشتند. روايت کرده اند که: « بنيانگذار اين حزب در کرمانشاه کلنل فلي چر نماينده نظامي دولت انگليس در اين شهر بود ومعدودي از رجال اشراف و ملاک از اعضاي آن به شمار مي رفتند.
فلي چر در سفرهاي خود به مناطق عشايري که وابستگان حزب را نيز به همراه داشت، دستور اجراي مسابقه خرسواري صادر مي کرد و سپس به برندگان از سوي خود و کنسولگري جايزه مي داد؟!

دوره اول فعاليت حزب خران در تهران از مرداد 1326 شروع شد ودرارديبهشت 1327 به مدت شش ماه متوقف گرديد. در ده ماهه دوره اول فعاليت اين حزب در « ارگان » آن ذيل « اخبار مربوط به حزب خران » مي توان مطالبي همچون: « آگهي هاي حزب »، « نامه هاي رسيده به حزب »، « اسناد خريت»، « گزارش‌هاي خبري با عنوان هاي « خرچين از حزب خران گزارش مي دهد »، « جايزه خرکي » براي مسابقه ها، « ميزان الحماره يا خرسنج اتمي »، « مصوبات حزب خران »، در «دل خران» ،« سخنراني خرانه »، « حزب ما و جرايد »، خبرهاي ورزشي: « مژده به خرهاي اسکي باز »، « اولتيماتوم حزبي »، «ضرب المثل هاي حزبي »، فهرست « برنامه مخصوص حزب خران در راديو تهران »، حوادث هفته:« تلفات و صدمات وارده به حزب خران »، «هفت سين خران»، « تأسيس شرکتهاي سهامي جو با مسووليت محدود »، « افتتاح سالن آرايش خران » وديگرو ......  براي آشنايي بيشتر با اين حزب و اهداف آن . همچنين مجله توفيق ( اينجا ) رو كليك فرماييد .
https://enssqg.blu.livefilestore.com/y1pTRM00dt-tGCQJSdAteChbppSCtjw7U3YTkdvWvE3e6aI3Sq9_4uGHYAC7KyIq1VAmWiIJJ23_5E/jkkl-copy-2.jpg?psid=1
                                                             

چگونه به دبير كلي حزب خران منصوب شدم ؟

بله عرض مي كردم .. كم كم به دليل ارائه اطلاعات تاريخي در مورد حزب خران اصلي ، و سخنراني هاي هر شب ام در اتاق فوق ، علاوه بر اين كه افراد بيشتري جذب اين حزب شد بلكه ارتقاء مقام يافته و به عنوان  " دبير انجمن بين المللي حزب خران " فعاليت ام رو ادامه دادم . اولين كاري كه كردم شرايط عضويت رو تغير دادم . چون قبلآ هر آقا يا خانمي كه در حضور همه عر عر مي كرد ، ضمن اهداي زنگوله طلايي كه همون كد ادميني اتاق بود به عضويت در مي آمد . كه گاهي براي پذيرش خانم خر ها به مشكل مي خورديم . اين بنده خدا ها عنوان مي كردند كه والدين ما خوابيده اند چگونه مي توانيم با صداي بلند عرعر نماييم ؟!! بر همين اساس با منصوب شدن ام  در اين سمت تغيرات گسترده اي را اعمال نمودم . كه يكي از مفاد آن خواندن سرود ملي حزب خران بود . كه خر اعظم آن را سروده بود . بعد ها با هماهنگي هاي بين المللي كه انجام دادم ، آوردن يونجه هاي تازه از مزارع قبرس براي اعضاي محترم بود . و براي عضو شدن خواندن سرود ملي كافي بود .....

اون موقع چون در هفته نامه سروش هم فعاليت مي كردم با مرحوم  " عمران صلاحي " كه از طنز پردازان معاصر محسوب مي شود همكار بودم . و چون او با مجله توفيق سابقه همكاري داشت ، مطالب دست اولي از آرشيو خصوصي خود در اختيارم مي گذاشت . به همين دليل طي حكمي بر و بچه هاي تصميم گيرنده حزب خران طي جلسه اي من را به سمت دبير كلي حزب خران انتصاب نمودند . ديگه سرم خيلي شلوغ شده بود . خر اعظم كه از موسسان حزب فوق بود و در لندن زندگي مي كرد ، با ارسال اساسنامه حزب توانست از دولت انگليس اعتبار بگيرد . بر همين اساس از من خواهش كرد حالا كه بودجه داريم و شما هم از ارتباطات خوبي بر خورداري ، يك نفر نيرو كه آشنا با كامپيوتر باشه معرفي كن تا هر روز به كتابخانه ملي رفته و مطالب آرشيوي مجله توفيق رو كپي نموده تا در سايت حزب قرار دهيم . بر همين اساس من يكي از دختر خانم هايي را كه زماني شاگرد خودم بود ، به نام مريم  يا خانم خر را به او معرفي نمودم ....                                    

وقتي حزب قرباني مي گيرد !

چند ماهي خانم خر اين كار رو انجام مي داد . تا اين كه به دليل مشغله هاي زيادي كه در تلويزيون و مخصوصآ در نشريات داشتم ، از عنوان دبير كلي حزب خران استعفاء دادم . ديگه از خانم خر خبري نداشتم . نگو اين دختر ساده به دليل چت هاي شبانه با خر اعظم در لندن ، دل به گروي او مي بندد ! ظاهرآ خر اعظم به خانم خر پيشنهاد داده بود بيا تركيه من هم مي آيم تا ازدواج كنيم . و او هم پذيرفته بود . اما يه شب بر حسب تصادف كه  خانم خر با نام ديگري آن لاين شده بود ، شاهد همين قول قرار هاي خر اعظم با يكي از خانم خر هاي ديگر بود . همين مسئله سبب مي شود اين دختر ساده دل خودكشي نمايد . كه خوشبختانه خيلي به موقع نجات مي يابد . چندين ماه بعد از اين حادثه مريم به اتفاق دوستش با من در نمايشگاه مطبوعات برخورد مي كنند . وقتي علت لاغري مريم رو سوال كردم ، تمام ماجرا فوق رو برام تعريف كرد . و من كلي نصيحت اش كردم . خوب يادمه وقتي  همون اوايل عاشق خر اعظم شده بود كلي نصيحت اش كردم و حتي به خانواده اش هم هشدار دادم ....

ولي به حرف من گوش نكرده تا اين كه تا مرز خودكشي رفت . ديگه چند سالي از او خبر نداشتم . تا اين كه اوايل امسال همون دوستش رو ديدم . وقتي سراغ خانم خر رو گرفتم ، شنيدم دوباره فيل اش هواي هندوستان كرده و علي رغم اين كه چهره خر اعظم يك بار براي او رو شده بود ، اما باز گول چرب زباني هاي او را مي خورد و با برداشتن تمام هزينه پدر پيرش به تركيه مي رود . ولي آن جا بقدري چشم انتظار خر اعظم مي ماند تا پول هايش به اتمام مي رسد !! و آخر عاقبت اش رو مي توانيد حدس بزنيد . ديگه راه برگشتي هم براش نمانده بود . و مجبور به اعمالي مي شود كه دلش نمي خواست و زماني به خود مي آيد كه مرگ را به زندگي ترجيح مي دهد . من همون موقع كه وبلاگ ام رو  تازه راه انداخته بودم كل اين ماجرا رو در آن به تفصيل نوشتم . راستش رو بخواهيد الان به دليل ارور در وبلاگ نمي توانم لينك بدهم . ولي بگرديد پيدا مي كنيد . اميدوارم دختر هاي جوان ما كه مي دونم خيلي عاقل تر از اين حرف ها هستند ، هيچ گاه دچار اين احساسات مجازي نشوند ......
                                
                                
 

در پناه ایزد منان پاینده و جاوید باشید .
بهروز مدرسی .
نشر اوليه : مهرماه ۱۳۸۶
اصلاح و بازنشر : ساعت ۲۱:۳۰ دقيقه مورخه چهاردهم آبان ماه ۱۳۹۱

 پاینده و برقرار باد ارتشیان دلاور و قهرمان ایران  
مطالب ( بلانسبت خرکي ) مشابه !
پیک گل عمو بهروز
https://h3twuq.blu.livefilestore.com/y1paGLR82eyYKTsw-rnW7cbXl09jFboeAeFV-uOope5s_m7UkJYDchgkQ0o7JsCWuc1ISuxvMiQTR8S4c6Nb8qZ_Ehez7uXQX3w/1368338879.gif?psid=1
صادقانه عرض مي کنم .. مطلقآ هيچ نوع کيسه اي براي اين کار ندوخته ام  . و چون شرايط ارزي کشور رو مي دونم ، مطلقآ راضي به هزينه زياد براي مشتريان عزيز و هموطنان خارج از کشور نيستم . شرايط خدمات اين " فروشگاه " تازه تآسيس با ساير مراکز فروش اينترنتي متفاوت است ! اصل کار بر مبناي صداقت و رو راستي بنا شده است . طمع مال اندوزي هم ندارم .. هزينه جانبي سايت و اينترنت در بيايد ، برايم کافي است و شکر گزار خواهم بود . از اين رو به همه دوستان و هموطنان نازنين خارج از کشوردر سراسر جهان اعلام مي کنم : فروشگاه " پيک گل عمو بهروز " از امروز در خدمت شماست . نيازي نيست شما در ميان تصاوير گل جستجو کنيد ! کافي است فقط اعلام کنيد يک دسته گل چند تومني براي عزيزان شما تهيه شود ؟ حتي مي توانيد تعداد شاخه ها و نوع گل هاي مورد نظرتون رو اعلام فرموده و حداکثر سقف زيالي اش رو اعلام فرماييد . مثلآ سفارش يک سبد گل تا سقف ۵۰ هزار تومن رو اعلام مي کنيد . فقط بيست در صد بابت حمل و نقل به ان بيفزاييد .. کار تمام است . سپس آدرس و متن مورد نظرتون رو بنويسيد . ظرف ۲۴ ساعت دسته گل مورد نظر حتي اگه دلتون خواست با امضاي خودتون به ادرس اعلام شده تحويل داده مي شود . حتي اگه بخواهيد عکسي از لحظه تحويل هم براي شما ارسال خواهد شد .. همين !
https://enssqg.blu.livefilestore.com/y1pDvpluKpKUwW3Q8l0GupNwz0wl66_03zMRqyz5G-hLZo_MEdV3Ja9zTW5Mn7H0gdJqiH38neUH5o/pojjh-copy.jpg?psid=1
 سر فرصت بعد از اين که خواسته شما به نحو احسن انجام شد . در صورت رضايت از خدمات اين فروشگاه ، يک اي ميل به بنده مي فرستيد و شماره حساب دريافت مي داريد . دير و زودش هم مهم نيست . و مبلغ رو به " ريال " به يکي از بانک هاي عضو شتاب ارسال مي کنيد . اگه ادامه اين روند موجب رضايت شما ياران گرامي قرار گرفت ، نوع سفارش هاتون رو مي توانيد تغير دهيد . و غير از گل ساير اقلام ديگري هم که مايل ايد مثل سفارش شيريني و کادو هاي ديگر رو هم به ما بسپاريد .. همان گونه که مستحضريد هدف بر مبناي خدمت بنا شده است . اگه خدا خواست مي توانيم در آينده براي هر يک از شهر ها يا مراکز استان از خود خوانندگان نماينده قابل اعتماد معرفي شود .. به اميد اون روز ..
کلام اخر اين که .. خوشحال مي شوم هر نوع طرح و پيشنهادي براي ارتباط بهتر دوسويه و يا خدمات متنوع ديگري داريد با من در ميان بگذاريد .
https://6gbplg.blu.livefilestore.com/y1ps-jfqiqH-2TZSbcWqT96YQTEeDDc0CiU64lTC2Tp28OtrraMr8kSS5lCWubJ5lIjD-HjkSM1A_7ZyBZcgU7QXe6gwwtppLpt/4.jpg?psid=1
     آرشیو وبلاگ اینجا  

No comments:

Post a Comment