Monday, December 6, 2010

گله از سردار رویانیان

گله ای دوستانه از جناب رویانیان عزیز

2u29hvfrcaggsvxlbcit.gif

wzxg9i51tse6nvbo0bnr.jpg

" گله از سردار رويانيان " عنوان مطلب اين پست است که تقديم حضور شما ياران بزرگوار مي شود . در اين نوشته سعي کرده ام با مخاطب قرار دادن " سردار رويانيان " توجه او را به موضوع يکي از گفت و گو هاي وي با صدا و سيما که در باره هدفمند کردن يارانه ها صورت گرفته بود و او با متخلف ناميدن مالکان خودرو هايي که اقدام به دوگانه سوز کردن ماشين هاي خود در گذشته انجام داده بودند عمل ان ها را غيرقانوني ناميد .. ! در حالي که در گذشته اي نه چندان دور قشر عظيمي از مردم ايران در پي تبليغات گسترده رسانه ها و تشويق آن ها براي دوگانه سوز کردن خودرو ها خود به مراکز قانوني مراجعه کرده بودند . و حال با ناباوري عمل قانوني خويش رو تخلف مي بينند .. !

برچسب ها : سردار رويانيان + نيروي انتظامي + راهنمائي و رانندگي + هدفمند کردن يارانه ها + شبکه سوم سيما + رضا صفدري + دوگانه سوز + وسايل نقليه عمومي + اتوبان آيت الله صدر + تصادف + انسانيت + تخلف

به بهانه مقدمه ..

صادقانه عرض مي کنم تنها تجربه مفيدي که در امر نقد و نقادي آموخته ام اين است که .. يک منتقد با انصاف بايستي همواره نکات مثبت و منفي رو در کنار هم ببيند . مخصوصا در کشور عزيز ما ايران که خصوصيات خاص خودش رو دارد . به عبارتي اگه منتقدي تنها به نکات خوب و مثبت شخصي پرداخته و در باره آن ها قلمفرسايي کند ، قطعآ او را متملق و متظاهر مي نامند ! و اگر هم ديده به نکات منفي دوخته و ضعف هاي تنها را بازگو نمايد ، مورد خشم و غضب طرف مقابل قرار گرفته و ايضآ با شدت تمام با تکذيب مواجه مي شود ! چون اغلب مسئولان ما نقد پذير نيستند ! مخصوصآ که طرف مقابل سردار قدرتمندي از نيروي انتظامي باشد .. ! لذا بايد منصفانه و بدون غرض ورزي به همه جنبه ها نظر داشت . و در کنار انتقاد به نکات مثبت هم نگريست . اين جوري ممکنه به نتيجه مطلوب برسيم ! به همين دليل است که منتقدان حرفه اي با مطالعه و تحقيق کافي وارد مباحث نقادي مي شوند . فرقي نمي کند طرف مقابل فيلمساز باشد يا يک مسئول عالي رتبه دستگاه حکومت ! اين امر سبب شد که من هم وقتي تصميم گرفتم در باره سخني که سردار " رويانيان " چهارشنبه شب گذشته در برنامه اي مربوط به هدفمند کردن يارانه ها به زبان آورد که نوعي توهين به تعدادي از افراد شريف جامعه مي شد گلايه کنم ، ناخواسته بياد اتفاق دلپذيري افتادم که همين سردار فعال راهنمائي و رانندگي ديروز و مسئول ستاد سوخت امروز کشور شخصيت قهرمان و دوست داشتني آن رويداد بود . به همين دليل ضمن تشريح ان ماجرا گله خودم رو هم از از جناب رويانيان عنوان مي کنم ..

باور کنيد هرگز اهل ريا و تملق نبوده و نيستم .. اما سوگند مي خورم که هموراه براي لباس مقدس نظامي احترام خاص قلبي قائل بوده و با ديده احترام به آن مي نگرم . و شديدآ معتقدم يک افسر ارتشي يا پليس بايستي هميشه قدر و جايگاه ارزشي لباس خودش رو بداند . به همين دليل است که هر عمل نيکويي از اين قشر جامعه سر بزند با تمام وجودم تحسين اش مي کنم . و عکس آن هم صادق است . از اين روي وقتي چند هفته پيش اتفاقي در شهر تهران رخ داد که جناب " رويانيان " با حضور خود در آن رويداد انسانيت و شجاعت اش رو به عنوان يک نظامي انسان دوست نشان داد ، بلافاصله قصد داشتم در پستي مستقل به ان واقعه بپردازم . اما همان طور که در بالا اشاره کردم .. در فرهنگ کشورمون هر نوع تعريف و تمجيد از مسئولان به حساب تملق قلمداد مي شود از خيرش گذشتم ! تا اين که چهارشنبه شب جناب رويانيان رو در برنامه دوست بسيار عزيزم " رضاخان صفدري " در شبکه سوم سيما ديدم که در ان سخناني به زبان اورد که فکر مي کنم نسنجيده و بدون مطالعه قبلي بود ! اميدوارم جناب رويانيان به نحو مقتضي در مقام اصلاح بيانات خود شوند .

تهران اتوبان صدر ..

در يک غروب پائيزي اگه اشتباه نکنم دقيقآ پنجم آبان ماه در اتوبان آيت الله صدر دو تا جوان سرکش و مزاحم که شکر خدا اين روزها تعدادشون هم کم نيست ! با ويراژ هاي خطرناک خود باعث مي شوند اتوموبيلي که ظاهرا راننده اش دختر خانمي بود و به همراه پدرش در حال عبور از بزرگراه بودند ، واژگون شود . شدت برخورد به حدي بود که باک خودرو سوراخ شده و در يک چشم به هم زدن تمام فضاي اطراف رو بنزين احاطه مي کند .. ! هر ان امکان انفجار شديد ماشين و مرگ سرنشينان مظلوم ان مي رفت .. عابران بي مسئوليت هم بدون توجه به شرايط خطرناک دو انسان بي گناه ، از دور شاهد اين حادثه بوده و از ترس جان خود نزديک نمي شدند ! در همين هنگام سردار رويانيان که پشت ماشين حادثه ديده در حال رانندگي بود، سريع پياده شده و در اون شرايط بسيار خطرناک جان اين دو انسان گرفتار رو با زحمت فراوان نجات مي دهد .. عابران با مشاهده سردار سريع دست به کار شده و با دوربين هاي خود اين حرکت قهرمانانه انساني فداکاري رو به ثبت مي رسونند .. آفرين به شما سردار رويانيان . انصافآ ثابت کرديد انساني شجاع و مردم دوست هستيد .

چند هفته بعد .. برنامه تلويزيوني

چهارشنبه هفته قبل شاهد برنامه دوستم رضا صفدري از شبکه سه بودم . به خاطر اين که مدتي از اين مجري توانا بي خبر بودم ، به اجبار تا اخر پاي برنامه اش نشستم . در اين برناه سردار رويانيان مهمان برنامه بود که در باره يارانه سوخت استادانه صحبت مي کرد . باور کنيد او واقعآ سخنور توانا و مدير خوش فکري است . و آن گونه که شنيدم گام هاي موثري در اين امر برداشته است . اما جناب رويانيان وقتي با پرسش مجري در باره خودرو هاي گاز سوز شخصي مواجه شد ، بدون مطالعه و تعمق گفت : خودرو هاي شخصي غير قانوني دوگانه سوز شده اند .. ! و اين يک تخلف است ( نقل به مضمون )‌ سردار در اين برنامه به خاطر دفاع از ناوگان عمومي و حمايت از ان ها بدون مطالعه سخني گفت که عملآ توهين به اون هايي بود که به درخواست رسانه هاي جمعي به صورت قانوني ماشين هاي خود رو گازسوز کرده بودند ! من مي پذيرم در خيلي از مراکز به صورت غير قانوني و با قيمت بالا اين عمل صورت مي گيرد .. اما قصدم اين بود به سردار بگويم .. همه متخلف نيستند .. !‌ سال ها قبل .. يعني در ايامي که مشکلي به نام سوخت نداشتيم ، دولت در راستاي صرفه جويي در مصرف سوخت و هواي پاکيزه با ارايه سوبسيد بسيار بالا خودرو هاي شخصي رو تشويق به اين کار مي کرد . و با مبلغ ناچيزي سيستم هاي گران قيمت را در مراکز تعين شده نصب مي کرد . به عبارتي با دريافت شصت هزار تومن سيستم دوگانه سوز رو که اون موقع هشتصد هزار تومن ارزش داشت روي ماشين شهروندان نصب مي کرد . و رسانه ها هم مرتب مردم رو به اين امر تشويق مي کردند ..

يک پرسش از آقاي رويانيان ... ؟

حال پرسش ام از سردار رويانيان اين است .. آيا به نظر شما اين افراد که به نداي منطقي دولت پاسخ داده و در مراکز رسمي به طور قانوني ماشين هاي خود رو دوگانه سوز کرده اند ، آيا اکنون متخلف محسوب مي شوند .. !؟ اغلب اين ها افراد شرافتمندي هستند که هرگز حاضر به انجام کار غيرقانوني نيستند . آيا صحيح است اين افراد با اين سخن شما نزد همسر و فرزندان خود خجالت زده شده و متخلف قلمداد شوند .. !؟‌ سردار جان شما که انسان منطقي و مومني هستي بايد خيلي دقت کني که در تبليغ برنامه هاي اساسي ات جو گير نشده و عده اي رو به ناحق محکوم به تخلف نکني . مطمئن باش اين مقام ها رفتني هستند .. و فقط اعمال خوب انسان ها در اذهان باقي مي ماند . خصوصآ که دين ما هم روي اين مسايل خيلي تآکيد داشنه است . کافي است شما از مشاوران با دانش و با درايت خود بخواهيد نقبي به تبليغات گذشته در اين زمينه زده تا صحت عرايض ام ثابت شود . اصلآ چرا راه دوري برويم .. !؟‌ وقتي پاي سوبسيت دولتي آن هم با اختلاف زياد به ميان مي آيد ، حتمآ در جاهاي معتبري ثبت و آرشيو شده است . چطور امکان دارد شرکتي بدون دريافت ديناري وجه از مالکان خودرو هاي شخصي ثبت نام به عمل آورد و در نهايت با دريافت مدارک کامل خودرو و صاحب آن کالايي که بيش از هشتصد هزار تومان در آن موقع ارزش داشته به قيمت ناچيز شصت و چهار هزار تومن دوگانه سوز نمايد و در جايي هم درج نشده باشد که شما اين چنين آن خيل عظيم مردمي که به طرح هاي دولت در گذشته پاسخ مثبت داده اند متخلف بناميد .. !؟

تفسير اين تصوير .. !

يادمه پارسال در اوج مبارزات انتخابي براي رياست جمهوري بود که يکي از نشريات دو تصوير متفاوت از آقاي احمدي نژاد را در ابعاد بزرگ در صفحه نخست خود چاپ کرد . راستش رو بخواهيد از اون جايي که دوزاي بنده مادر ذاتي کج است ..! بنده حتي با دقيق شدن در عکس ها چيزي رو کشف نکردم ! از قضا آن روز مهمان فرهيخته اي در منزل داشتم .. وقتي بر حسب کنجکاوي دليل چاپ دو عکس بزرگ و بدون شرح از مقام رياست جمهوري را از وي پرسيدم ، با نگاه عاقل اندر سفيه به حقير نگريسته و با لحني طعنه آميز گفت .. تو چطور خطوط روي چهره دکتر رو در تصوير سمت راست متوجه نشدي .. !؟ با خونسردي گفتم خب کي چي ..!؟ روزگاري مادر بزرگ بنده هم هزاران هوا خواه داشت اما اينک چهره اش در ميان خطوط انبوه گم شده اند .. ! اين که ديگه قمپز ندارد .. ! احساس کردم که متوجه شد بيش تر از ان چه مي نمايم خنگ و عقب مونده هستم .. ! لذا از روي دلسوزي با زباني بسيار ساده توضيح داد که .. عکس سمت چپ مربوط به سال هاي نخست رياست جمهوري دکتر احمدي نژاد است . و عکس دوم مربوط به زمان حال اوست .. و به اين وسيله خواسته اند فشار مسئوليت طي اين چهار سال رو نشون بدهند .. ! اين شگرد جالب تبليعي در ذهن ما باقي موند .. تا اين که تصميم گرفتيم به اصطلاح با دم شير بازي کنيم .. ! اخه از شما چه پنهان هنوز خاطره بزرگراه يادمون نبود ( عرض کردم که خنگ هستم ) لذا براي نشون دادن فشار کاري و مسئوليت پذيري سردار اين عکس رو با ترس و لرز مونتاژ کردم .. تا با گله از او ، يه وقت خداي ناکرده عصباني نشده و در و تخته سايت ما رو با يک فوت تعطيل نفرمايد .. ! و در حالي که با سلام و صلوات نقد خود رو مي نوشتم .. فرشتگان حق با تلنگري به ذهن غبار گرفته بنده ، قضيه بزرگراه آيت الله صدر رو ياداوري کردند .. حال از شوخي گذشته کافي است نظري به تصاوير " پريروز ، ديروز و امروز "‌ سردار رويانيان بيندازيد ... شادابي چهره و خنده بر امده از اعماق وجود او را ببينيد و با تصوير .. ديروز وي که خنده در حال خاموشي است و خصوصآ امروز او بسنجيد . اين واقعيت انکار ناپذير از چهره انسان هايي است که با تمام وجود مسئوليت پذيرند و مدام فکر و فعاليت مي کنند .. ممنون از سردار و خدا قوت ..( اين رو يه وقت به حساب ترس نگذاريد ها .. ! )

یک پرسش انسانی ..

حالا که شوخی شوخی با سردار " رویانیان " عزیز پسر خاله شدم ، اجازه مي خواهم مشکل يکي از همکاران بيمارم رو که دوسال است در گير کارت سوخت اش است در ميان بگذارم .

اين عزيز ما مثل بنده مدتي است سکته کرده است . ماشيني رو از يک وکيل دادگستري خريداري مي کند . و چون مبلغي رو از صندوقي وام گرفته بود ، سند ماشين موقتآ بنام صندوق مربوطه در محضر زده مي شود . بعد از مدتي کارت سوخت به آدرس مالک اول ماشين يعني جناب وکيل دادگستري مي رود . و آقاي وکيل کارت رو به همکارم مي دهد .. مدتي هم استفاده مي کند . تا اين که دو سال قبل مالک اوليه به دلايلي نامشخص به ستاد سوخت اعلام مي کند که ماشين ياد شده رو فروخته است ! و کارت سوختش باطل مي شود . از اون جايي که به خاطر بيماري مقداري از اقساط اش باقي مانده است و هنوز سند به طور قطعي به نامش زده نشده ، قادر به اقدام نيست . اما کارت سوخت قبلي + کارت ماشين و کل بيمه نامه هايي که به نام خودش است در اختيار دارد . چه جوري مي شود کارت سوخته اش رو زنده کند ؟‌ آيا سهميه اين مدتي که نبوده باطل شده يا خير ؟‌ مشکل اين است که مسئولان صندوق چون گرفتارند دنبال کار اين بابا نمي روند .. اما اگه همه چيز هماهنگ باشد ، نماينده آن صندوق با نامه رسمي حاضر است اقدامات قانوني رو انجام دهد . اما هرگز خودشون اقدام نمي کنند . ممنون مي شوم از سردار نازنين که مشکل اين بنده خدا رو برطرف کند . ا اين بابا انتظار پارتي بازي را ندارد . و همان طور که عرض کردم اگه با کارت ماشين کارت سوخت اش تمديد نمي شود ، حاضر است از مالک قانوني اش بخواهد مدارک لازم رو ارايه دهد .

عکس راهنمايي و رانندگي از : احسان رفعتي

در پناه ایزد منان پاینده و جاوید باشید .

بهروز مدرسی

این پست ساعت ۲۱ در تاريخ دوم آذر ماه ۱۳۸۹ پایان یافت .

پاینده و برقرار باد ارتشیان دلاور و قهرمان ایران

ajr4i2ce8c0d7seedv8o.jpgWeblog-Archive-.jpg

آرشیو سایت اينجا آرشیو وبلاگ اینجا

c9grzonv11okublhvvhp.jpg

آفرین به این پلیس وظیفه شناس

pplnwui1jq5rw7l7897x.jpg

پیشنهاد دو پست دولتی توسط احمدی نژاد ( اینجا )

چگونه به جای دختر خارجی ، برادر پاسداری را تحویل ام دادند !! ( اینجا )

  • چگونه از تهمت کودتای نوژه ، نجات پیدا کردم !!؟ ( اینجا )
  • به جای قطعه هواپیما بهروز وثوقی تحویل دادند !! (اینجا )
  • ماجرای جدا شدن سر مسافری در مقابل چشمان خانواده اش !! (اینجا )
  • نقش ستون پنجم در سقوط هواپیمای آیت الله محلاتی ! ( اینجا )
  • آیا تاکنون آتش گرفتن انسانی رو از نزدیک دیده اید !!؟ ( اینجا )
  • ادار خلبان ، نظم پایگاه را به هم ریخت !! (اینجا )
  • دلایل سقوط هواپیمای خبرنگاران ! ( اینجا )
  • آیا زندانیان سیاسی به دریاچه نمک ریخته می شدند !!؟ ( اینجا )
  • چگونه به دبیر کلی حزب خران برگزیده شدم !!؟؟ ( اینجا )
  • انتقاد از اعلیحضرت همایونی جهت رفاه الاغ !! ( اینجا )
  • با خلخالی در صحرای طبس ! ( اینجا )
  • چرا در پرواز آبنبات تعاروف می کنند !؟ (اینجا )
  • پرواز به قبیله آدمخواران !! (اینجا )
  • عملیات محرمانه نجات زندانیان ( اینجا )

    ماجرای اشگ ننه علی ( اینجا )

    شوخی با حاج آقا در جبهه ! ( اینجا

  • توپولف هم رفتنی شد

    آیا توپولف هواپیمای بدی بود !؟

    2moam54hmol5qr99728s.gif

    y3qpb8toex3mxnp7q24m.jpg

    " توپولف هم رفتني شد " عنوان مطلب تحقيقي اين پست است که پسر عزيزم " علي اصغر صفري " زحمت تهيه و نگارش آن را کشيده است . و ضمن اشاره به نکات جالب و ارزنده اي در باب توپولف ها کل صنعت هوانوردي روسي رو به چالش کشيده است . ضمن تشکر از اين دوست انديشمندم و بنا به خواسته او حق دفاع از توپولف ها و صنعت هواپيمايي روسي براي همه محققان و مخالفان نظريه اش آزاد است . و هموطنان مي توانند با ارسال مطلب يا درج در بخش کامنت ها دفاعيات خود رو بيان فرمايند همچنين بار ديگر اعلام مي کنم مديريت اين تارنما همواره پذيراي تصاوير و مطالب خوانندگان است .

    همان گونه که مستحضريد با وجود خواهش هاي متعدد بنده مبني بر عدم درج نظرات سياسي در بخش کامنت ها متآسفانه باز هم عده اي تعمدآ يا سهوآ مطالبي رو درج مي کنند که اغلب داراي بار سياسي يا بهتره بگم در تضاد آشکار با مسئولان نظام است ! دوستان شاهد هستند که در گذشته اي نه چندان دور بنده همه نظرات رو به استثناي توهين هاي مستهجن منتشر مي کردم . اما به پيشنهاد ياران همدل و خوانندگان محترم قرار بر اين شد .. کامنت هاي مسئله دار رو به هيچ عنوان منتشر نکنم . نتيجه خيلي عالي شد . به طوري که آرامش حاصل باعث نگارش ده پست در آبان ماه شد ! اما آن چه سبب خرد شدن اعصابم در پست قبلي شد ، مشاهده کامنت يکي از خوانندگان به اصطلاح قديمي بود ! اگه حذف مي کردم بايد تا مدت ها شاهد چالش هاي منفي با وي مي شدم ! اگر هم جواب مي دادم نتيجه اش جز دلسردي و پشيماني و خرد شدن اعصاب چيزي عايدم نمي شد ! تصور کنيد آدم تا خود صبح يک نفس در حال کلنجار با سايت باشه .. اما همين که بعد از ساعاتي استراحت قبل از انجام هر کاري ابتدا به سراغ کامنت ها مي آيد با نوشته هاي نامربوط و کنايه اميز سياسي مواجه شود .. آيا حق دارد به هم بريزد .. !؟ باور کنيد خيلي حالم بد شد .. و از خودم و کارم متنفر شدم . اما چه مي شود کرد ؟ به خاطر گل روي بقيه دوستان بزرگوار بايد بي خيال شد .. تاکي ؟‌خدا مي دونه ... !

    برچسب ها : توپولف + صنعت هوانوردي ايران + جايگزين کردن هواپيما + سطح ايمني + خلبانان + صنعت روس ها + صنعت هوايي غربي + متخصصان توپولف + اکران + آشيانه

    توپولف هم رفتني شد .

    چند روزی است که نفس های یکی از پر حاشیه ترین پرنده های هوانوردی ایران به شماره افتاده است

    و هواپیمای توپولف -۱۵۴ روسی بالاخره پس از سال ها پرواز در آسمان ایران رفتنی شد. هواپیمایی که در ابتدا به عنوان یک راه حل موقت وارد ناوگان هوایی ایران شد اما به تدریج این مهمان ناخوانده صنعت هوایی ایران تبدیل به صاحب خانه ای مقتدر در خانواده پرنده های میان پیکر ایران شد.از آن چه که این هواپیما در ایران کرد حرف و حدیث فراوان نقل شده و تکرار آن ثمری ندارد اما به نظر حقیر این هواپیما حالا که رفتنی شده باید با تحلیل و نتیجه گیری عقلانی متخصصان هوانوردی بدرقه شود تا اگر جایگزینی وارد شد نیاز نباشد که ۲۰ سال دیگر با اشک و نفرین و ناله بدرقه اش کنیم . یکی از سوالاتی که مدت ها ذهن بنده را مشغول کرده این مسئله است :

    آیا توپولف هواپیمای بدی بود !؟

    در پاسخ به این سوال مهم که آیا توپولف ۱۵۴ هواپیمای بد یا خوبی بود باید با یک دید منطقی و علم محور وارد بحث شد و در درجه اول معیاری علمی را برای بد یا خوب بودن هواپیماها تعریف کرد.

    هواپیمای خوب ، هواپیمای بد .

    اصولا در دنیای هوانوردی یک هواپیما در هر کجای دنیا که ساخته شود برای رسیدن به تولید انبوه باید

    مطابق استاندارد (ایکائو) یا سازمان بین المللی هوانوردی یک سری استانداردهای اجباری را کسب کند.

    این مسئله در مورد تمام هواپیماهای غیر نظامی در تمام کشورها صدق می کند و هیچ شرکت و

    کارخانه ای قبل از اینکه تایید سازمان جهانی هواپیمایی کشوری را نگیرد حق پرواز تجاری و یا فروش و اجاره هواپیما را ندارد.

    اما برای گرفتن مجوزهای بسیار پیچیده ساخت و تولید هواپیما هیچ راهی وجود ندارد جز رعایت مو به مو استانداردهای جهانی و حداقل های مورد اشاره در این استانداردها.

    تمامی هواپیماهای روسی ، اروپایی ، آمریکایی یا آسیایی این حداقل های مهم را در هواپیمای ساخت خود رعایت می کنند و هیچ ارتباطی هم به مسائل سیاسی ندارد . به جرات می توان گفت هیچ راه فراری برای سازنده یک شرکت سازنده هواپیما وجود ندارد که بخواهد از زیر استانداردها فرار کند. در نتیجه هواپیمای توپولف ۱۵۴ هم توانسته در زمان تولید خود این استاندارد ها را کسب کند و به عنوان یک هواپیمای استاندارد وارد خطوط هوایی شود . پس عباراتی مثل (تابوت پرنده ، آشغال پرنده ، نفرین شده و ....)برای یک هواپیمای مسافربری که توانایی حمل ۲۰۰ نفر را دارد عباراتی عامیانه است و جایگاهی علمی ندارد.

    اگر بنده را متهم به زد و بند با مدودف نکنید باید گفت : ( توپولف ۱۵۴ یک آشغال نیست بلکه بک جت مسافربری است که اتفاقا ۲۵ سال پیش یکی از موفق ترین نمونه ها در رده خود در دنیا بود . ) در واقع به نظر بنده توپولف آنچنان هم که بد نامش کرده اند بد نیست و مقداری از بدنامی این هواپیما به خاطر جو احساساتی مردم ایران است که بعد از هر سانحه گل می کند . توپولف اگر یک آشغال پرنده بود یا شباهتی به تابوت داشت کارشناسان هوافضا و فیزیک و خلبانان و طراحان و خریداران آن حتما متوجه می شدند و هرگز جایگاهی در خطوط هوایی پیدا نمی کرد.

    پس اولین درسی که ما باید بگیریم این است که اگر می خواهیم در آینده صنعت هوانوردی ایمن و سود دهي داشته باشیم از مباحث کوچه بازاری و عامیانه در این صنعت خودداری کنیم . به عنوان مثال بنده حقیر خودم یکی از منتقدان توپولف ۱۵۴ بوده و هستم ولی اگر در یک بحث علمی بگویم((توپولف تابوت پرنده است)) ممکن است دلال توپولف هم بگوید به نظر من توپولف (قالیچه حضرت سلیمان است) و این چنین مباحثی باعث می شود که بحث بسیار کوچه بازاری شود و در نهایت هرکس که زور و زبان درشت تری داشت پیروز است . اتفاقا طرفداران توپولف در ایران همیشه کوچه بازاری بودن انتقادات مخالفان را دلیل بر استاندارد بودن این هواپیما می دانستند که از این منظر واقعا حق با آنان بود . مطمئنا انتقاد ناشیانه عده ای از توپولف ۱۵۴ در طول سال های گذشته باعث افزایش اعتبار توپولف در بین طرفداران آن شد . کسی که می خواهد از یک چنین غول پیچیده ای انتقاد کند باید حداقل تاریخچه آن را بداند تا بتواند در مقابل کسانی که با شناخت کامل از این هواپیما دفاع می کنند حرفی برای گفتن داشته باشد.

    زمانی که شاهد سوانح متعدد این هواپیما بودیم هیچ کس توپولف را علمی نقد نکرد ! این همه دانشجوی خلبان !!-این همه خلبان بی کار! نه کسی دفاع علمی می کرد و نه انتقاد علمی. آن ها که می خواستند توپولف را نقد کنند برای آن شعر می ساختند و کاریکاتور می کشیدند و آن هایی هم که می خواستند از این هواپیما دفاع کنند به عنوان یک سند دفاع می گفتند :ما همیشه به زن و بچه مان می گوییم با توپولف مسافرت کنید ! کاملا مشخص است که در پشت یک چنین تحلیل های فوق بشری از هوانوردی که کلکسیونی از نظریات علمی ما فوق تصور است چیزی از صنعت هوانوردی در ایران باقی نمی ماند ! پس اولین اشتباه ما در مواجه با این هواپیما این بود که از همان ابتدا چه در دفاع و چه در نقد این هواپیما هرگز جایگاهی برای تحقیق و علم قائل نشدیم و به جای بررسی علمی فقط سخن از تابوت پرنده گفتیم یا اصلا منکر وقوع سانحه برای این هواپیما شدیم . حال آنکه توپولف نه آنقدر بد بود که قبل از سوار شدن به آن غسل شهادت کنیم و نه آنقدر خوب بود که بعضی ها گفتند این هواپیما بهترین هواپیمای مسافربری جهان است !

    عیب توپولف چه بود !؟

    بنده به عنوان یک منقد این هواپیما فقط عیوب آن را به نظر خودم می گویم و محاسن احتمالی این هواپیما انشاا... یکی از طرفداران آن در همین سایت مطرح کند تا ما هم استفاده ببریم.

    ۱ - روسی بودن

    این یک شوخی نیست . روسی بودن این هواپیما خود یکی از عیوب آن است . نباید این اصل را فراموش کرد که شالوده صنعت هوانوردی ایران بر مبنای هواپیماهای غربی است و هوانوردی ایران اصولا یک سیستم آمریکایی - اوپایی دارد و همین امر باعث شد که در اوایل دهه هفتاد که توپولف ها روانه ایران شد یک تناقض در سیستم هوانوردی ایران به وجود بیاید چون خلبانی که در ایران با کاماندر - سسنا و بونانزا آموزش دیده و با بوئینگ و لاکهید و فالکن پرواز کرده حالا باید وارد سیستم شرقی بشود و با توپولفی پرواز کند که از بسیاری جهات با دیگر هواپیما ها متفاوت است !

    بحث بنده تفاوت این پرنده ها با یک دیگر است نه برتری.و گرنه توپولف ۱۵۴ و بوئینگ ۷۲۷ تقربیا از یک سطح تکنولوژی بهره مند هستند . هواپیمایی که حتی زبان به کار رفته در کاکپیت آن برای خلبان نا مفهوم است مطمئنا سانحه ساز خواهد بود. درست است که خلبانان دوره تایپ را می گذرانند اما آیا واقعا کنار آمدن با تناقضات مختلف بین استانداردها برای خلبانان آسان است !؟

    صنعت هوانوردی آنقدر پیچیده است که تانیه ها در آن تاثیر گذار و حیاطی هستند.

    حتی رنگ کاکپیت در عملکرد خلبانان تاثیر دارد و این ها همه در مباحث روانی پرواز و بحث (CRM) ثابت شده است و خلبانی که بر مبنا و اصول هوانوردی غرب آموزش دیده در پرواز با یک توپولف مطمئنا دارای یکسری مشکلات خواهد بود. درست است که اصول یکی هستند و بسیاری از استانداردها هم مشابه یکدیگرند اما نباید فراموش کرد (تناقض اشتباه می آورد هرچند که تناقض کم باشد و اشتباه کوچک ! )

    استفاده از خدمه روسی نیز به دو دلیل می توانست خطرناک باشد .

    الف - نا آشنایی خلبانان روس با زبان انگلیسی و فارسی در سطح مطلوب و نا آشنایی خلبانان روس با فضای پروازی و فرودگاه های ایران.

    ب - ریسک پذیری بالای خلبانان روس .

    ۲ ـ پشتیبانی ضعیف تعمیراتی .

    چند سال پیش از زبان یکی از بهترین مهندسین تعمیر و نگهداری ایران در اصفهان شنیدم که از مشکلات

    تعمیر و نگهداری و ترجمه ضعیف کتابچه های فنی توپولف ها گله کرده و عنوان می کرد که بچه های ایران در خود کشور سنگین ترین چک ها بر روی بوئینگ ۷۴۷ انجام می دهند بدون نیاز به یک متخصص خارجی ولی در مورد توپولف همیشه به متخصص روس و اکراینی نیاز داریم . جالب است که در کشور ما در شرکتی مثل " فجرآشیان " موتور ۷۴۷ کاملا باز و تعمیر می شود و سخت ترین چک هایی که فقط باید زیر نظر سازنده باشد انجام می گیرد اما در مورد توپولف ۱۵۴ برای یک تعمیرات دوره ای نیز باید به روسیه یا اکراین فرستاده شود . این ها همه ضعف هایی است که تعمیرات این هواپیما را با چالش مواجه می کند و اطمینان پذیری را کم می کند عدم توجه کافی به ریزترین مسائل تعمیراتی می تواند باعث فرسودگی سریع و زودتر از موعد هواپیما شود . در مورد این مدل از توپولف متاسفانه سطح شناخت متخصصان ایرانی از این هواپیما همیشه یک معضل مهم در تعمیر و نگهداری هواپیما بود.

    مسئله مهم تر این که متاسفانه با جرات می توان گفت که خود شرکت توپولف هم اهمیت چندانی به هواپیماهای درون ایران نمی داد و این هم ناشی از همان نبود فرهنگ ایمنی در هوانوردی روس ها است. برای همه واضح است که شرکت هایی مثل بوئینگ ، ایرباس ، لاکهید و فوکر بسیار در زمینه حمایت و خدمات پس از فروش خود دارای احساس مسئولیت هستند و مرتبا بعد از هر سانحه یا حادثه جزیی با انتشار اعلامیه های فنی برای تمامی کاربران در سراسر دنیا آن ها را در جریان آخرین تحولات فنی و دستورات ایمنی قرار می دهند اما روس ها به خاطر نبودن در بازار رقابت جدی و نداشتن دغدغه رقابت وتجارت و با توجه به تحریم های شدید علیه ایران احساس خطری کمتری در مورد وقوع مشکلات جدی و سوانح پرنده های خود در ایران دارند.

    ۳ - قدیمی بودن TU.154

    هرکسی که اندک اطلاعاتی در مورد هواپیما داشته باشد می تواند بفهمد که در دنیایی که (b.787-a330-b777-a.380-tu.214)پرواز کند دیگر جایگاهی برای توپولف ۱۵۴ یا بوئینک ۷۲۷ نباید قائل شد. توپولف ۱۵۴ و بوئینگ ۷۲۷ روزگاری شاهکار مهندسی و ایمنی پرواز و سلطان آسمان ها بودند اما امروز دیگر پرواز با آن ها عاقلانه نیست حتی از نظر اقتصادی هم هیچ جایگاهی حتی به اندازه یک شرکت هوایی منطقه ای در کل دنیا نمی شود برای آنها در نظر گرفت. کسانی که توپولف را هواپیمایی دارای فناوری می دانند آیا از ایرباس-۳۲۱ یا بوئینگ ۷۸۷ یا ۷۷۷ اطلاعی دارند !؟ پس توپولف ۱۵۴ دیگر واقعا جایگاهی ندارد نه برای خلبانان امروز هواپیمای استانداردی است و نه برای مسافران و شرکت های هوایی امروزی . مقایسه بسیاری از استانداردها بین ایرباس ۳۲۱ و توپولف ۱۵۴ نشان دهنده اختلاف بسیار زیاد سیستم های جدید و قدیم هوانوردی است.

    ۴ - پایین بودن فرهنگ ایمنی در ایران

    این هم یک واقعیت تلخ است که متاسفانه وجود دارد متاسفانه به نظر می رسد که ریسک پذیری در صنعت هوانوردی ایران افزایش یافته است ! جای ذکر نیست چون اصل مطلب به حاشیه می رود اما مطالعه تعدادی از سوانح اخیر خصوصا در بخش آموزشی ما نشان دهنده این است که نسل جدید هوانوردان ما مقداری با مبحث ایمنی و فرهنگ ایمنی فاصله گرفته اند که بررسی دلایل آن نیاز به حضور اساتید مختلف دارد و بحثی بسیار پیچیده است . باید این مطلب را هم ذکر کنیم که چند سانحه توپولف واقعا ربطی به خود هواپیما نداشت و اشتباهات و ریسک (خلبان ،‌ متخصص تعمیر و نگهداری ،‌ کنترلر و ...) رخ داد . در واقع چون توپولف خود کاستی هایی داشت در نتیجه در مقابل این اشتباهات و بی توجهی ها زنجیره وقوع سانحه زودتر به هم پیوست و سانحه به وجود آمد. اصولا ما چیزی به نام بدشانسی در هوانوردی نداریم و هر سانحه نتیجه فاکتورهای مختلفی است که در همه آن ها انسان می تواند تاثیر داشته باشد.

    ۵ - عدم مدیریت صحیح و متمرکز

    این عامل مهم ترین عامل در جلوگیری از هر نوع سانحه هوایی است که متاسفانه در کشور ما بسیار به

    آن بی توجهی می شود. در تمام دنیا صنعت هوانوردی یک صنعت استراتژیک است که مدیریت در آن بسیار مهم و حیاتی است . مدیر شدن در این صنعت برای کسانی که آشنایی کامل نداشته باشند بسیار خطرناک و سخت است و مسئولیت آن هم بسیار سنگین است. در این صنعت نباید کسی را به خاطر نسبت و گرایش سیاسی و پارتی بازی و....مدیر کرد و مدیر نامید چون برخلاف دیگر مدیریت ها مدیریت در صنعت هوانوردی آنقدر پیچیده است که در هنگام بحران نمی شود مشکلات آن را با نفوذ و چانه زنی حل کرد. هواپیمایی که در آسمان پرواز می کند در صورت وقوع سانحه و مشکل تابع قوانین فیزیک و چهار اصل پرواز است و با من بمیرم تو بمیری و چانه زنی و التماس و دعا روی باند نمی شیند و هیچ کس جز یک مدیر دلسوز و مسوول نمی تواند این صنعت را مدیریت کند.

    سازمان هواپیمایی کشوری و خطوط هوایی همواره مدیران زیادی را در خود دید ه اند اما تعداد کمی از این مدیران توانسته اند مدیریت موثر و کارآمدی داشته باشند چون مدیریت در این صنعت خصوصا در ایران امروز ما که هدف تحریم های ناجوانمردانه در هواپیمایی قرار گرفته کار انسان معمولی نیست کار نابغه است . مدیریت باعث می شود که شرکتی مثل x در همین شرایط سخت با ناوگانی قدرتمند ـدر حد توان-بتواند یک شرکت موفق خصوصی شود و عدم مدیریت هم می تواند یک ایرلاین دیگر را که جایز نیست اسمش را ببریم با یک سانحه زمین گیر کند.

    اگر مدیران ما دلسوز باشند و واقعا بخواهند می توانند در همین تحریم ها هم هواپیماهای مناسب و امروزی را وارد کشور کنند. کار آسانی نیست اما اگر بخواهیم می شود.چون پیدا کردن چند ایرباس و بوئینگ جدید به نظر بنده سخت تر از غنی سازی اورانیوم نیست !

    نتیجه گیری

    در پایان باید ذکر کرد که آن چه از توپولف ۱۵۴ در ایران یک هواپیمای بد نام ساخت همه به خود هواپیما

    مربوط نبود چون دلیل هر سانحه یک سری فاکتور زنجیره وار است که دست به دست هم داده تا آن سانحه را خلق کند. توپولف علاوه بر عیوب خود در ایران قربانی مدیریت ضعیف و فقدان آینده نگری و همچنین نبود فرهنگ صحیح ایمنی شد و در واقع نقش منفی سناریوی هوانوردی ایران را این هواپیما عهده دار شد.به یاد داشته باشیم آن چیزی که هواپیمای تامکت (F.14)را در سخت ترین برهه تاریخی محبوب ترین هواپیما نزد ایرانیان کرد مدیریت صحیح بود و آن چیزی که توپولف را منفورترین هواپیمای ایران کرد نیز همین مدیریت بود.... معلوم نیست که جایگزین توپولف چه خواهد بود ولی اگر مدیریت صحیح داشته باشیم بهتر خواهد بود و گرنه همین آش و همین کاسه....

    ختم کلام اين که به عنوان یک دوستدار صنعت هوانوردی از سازمان هواپیمایی کشوری به خاطر این تصمیم درست تشکر می کنم .

    علی اصغر صفری.

    ۳۰ آبان ۱۳۸۹.

    ALISAFARI_F14@YAHOO.COM

    يک توضيح ضروري :

    در بخشي از تحليل فوق آمده است ( اصولا ما چیزی به نام بدشانسی در هوانوردی نداریم و .. ) از آن جايي که بنده در پست قبلي و در جمع بندي نظرات ام اشاره به عامل " بدشانسي " کردم . ذکر اين نکته ضروري است که منظور بنده صرفآ اتفاقآت پيش بيني نشده در پرواز است . مثلا خلبان وضعيت هوا را مي گيرد و پيش بيني اداره هواشناسي هم حاکي از هوايي صاف و بدون ابر است . اما در ميانه راه با ابر هاي خطرناک " سي . بي " مواجه مي شود ! يا درست در لحظه فرود ، جهت وزش باد تغير مي کند و .. مسايلي از اين دست را " بدشانسي " مي ناميم . و اين امر در خيلي از سوانح صدق داشته است . براي نمونه هواپيمايي در شرايط ديد کم و هواي باراني فرود مي آيد .. اما يکي دو دقيقه بعد در همان باند هواپيماي بعدي به خاطر تغير ناگهاني جوي دچار سانحه مي شود که در اصطلاح عاميانه " بدشانسي " ناميده مي شود . و کاملآ با محقق جوانم موافق هستم که خود اين واژه هرگز عامل سانحه نمي شود و فاکتور هاي متعددي در هر يک از سوانح دخيل هستند .

    در پناه ایزد منان پاینده و جاوید باشید .

    بهروز مدرسی

    این پست ساعت ۱۴:۱۵دقيقه در تاريخ اول آذر ماه ۱۳۸۹ پایان یافت .

    پاینده و برقرار باد ارتشیان دلاور و قهرمان ایران

    ajr4i2ce8c0d7seedv8o.jpgWeblog-Archive-.jpg

    آرشیو سایت اينجا آرشیو وبلاگ اینجا

    c9grzonv11okublhvvhp.jpg

    براي مطالعه هر يک از پست ها که با علامت ستاره تفکيک شده اند ، بر روي تصاوير راست کليک کنيد

    Small---2.jpgSmall---3.jpg

    *****

    Start--2.jpgSmall---3.jpg

    ******

    (7) Small---2.jpg

    *****

    ******

    *****

    ro5hhdg66boo9mlyyt2x.jpg

    *****

    i3y8cwpzbp570ehsxvzf.jpg

    *****

    isqfmgdezi9hu66220gn.jpg

    pplnwui1jq5rw7l7897x.jpg

    پیشنهاد دو پست دولتی توسط احمدی نژاد ( اینجا )

    چگونه به جای دختر خارجی ، برادر پاسداری را تحویل ام دادند !! ( اینجا )

  • چگونه از تهمت کودتای نوژه ، نجات پیدا کردم !!؟ ( اینجا )
  • به جای قطعه هواپیما بهروز وثوقی تحویل دادند !! (اینجا )
  • ماجرای جدا شدن سر مسافری در مقابل چشمان خانواده اش !! (اینجا )
  • نقش ستون پنجم در سقوط هواپیمای آیت الله محلاتی ! ( اینجا )
  • آیا تاکنون آتش گرفتن انسانی رو از نزدیک دیده اید !!؟ ( اینجا )
  • ادار خلبان ، نظم پایگاه را به هم ریخت !! (اینجا )
  • دلایل سقوط هواپیمای خبرنگاران ! ( اینجا )
  • آیا زندانیان سیاسی به دریاچه نمک ریخته می شدند !!؟ ( اینجا )
  • چگونه به دبیر کلی حزب خران برگزیده شدم !!؟؟ ( اینجا )
  • انتقاد از اعلیحضرت همایونی جهت رفاه الاغ !! ( اینجا )
  • با خلخالی در صحرای طبس ! ( اینجا )
  • چرا در پرواز آبنبات تعاروف می کنند !؟ (اینجا )
  • پرواز به قبیله آدمخواران !! (اینجا )
  • عملیات محرمانه نجات زندانیان ( اینجا )

    ماجرای اشگ ننه علی ( اینجا )

    شوخی با حاج آقا در جبهه ! ( اینجا