Wednesday, August 25, 2010

ماجرای هواپیما ربایان ناشی

فرود اضطراری هواپیما در اقیانوس

2moam54hmol5qr99728s.gif

sik3ajmtx8tnnlnxq3wk.jpg97bc2frx83jdolkdt1iu.jpg

ihss9tr9zi9efmcstko6.jpg

" هواپیمایان ناشی دردسر آفریدند " عنوان مطلب تصویری و مستند این پست است که تقدیم شما عزیزان می کنم .. راستش رو بخواهید یکی از دلایل تاخیر انتشار مطلب جدید .. مشکلات پیش بینی نشده این کار بود .. ! همان گونه که مستحضر هستید ، انتخاب تصاویر و آپلود بیش از یک صد و سی عکس چقدر سخت است . در ادامه مرور کردن فیلم و ترجمه همزمان هنگام قرار دادن عکس هادر ادیتور واقعآ کار دشواری است .. حال بعد از این همه سختی ، محدودیت بلاگفا در ارایه فضای کافی رو هم اضافه کنید که باعث حذف بخش اعظمی از عکس ها شده بود . به هر بدبختی که بود کار رو به پایان بردم .. امیدوارم مورد پسند شما یاران قرار گیرد ..

اغلب دوستان حتمآ اطلاع دارند هفته قبل سكته ديگري سراغم آمد ولي قسمت چنين بود كه رد شود ! البته هنوز هم تقريبآ نيمه بي حس هستم .. در اين مدت فقط استراحت مطلق كردم . و شرمنده شما بزرگواران كه موفق نشدم پاسخ كامنت و اي ميل هاي شما رو بدهم . اين پست را قبلآ چندين مرتبه آپلود كرده بودم كه به دليل حجم زياد در چهار صفحه جداگانه جاي گرفته بود ! به همين دليل منتشر نكردم . اما با تلاش فراوان و به كار گرفتن انواع ترفند ها بالاخره موفق شدم در يك پست قرار دهم . اما با عرض پوزش فراوان ساير بخش ها از جمله خاطرات شيرين جناب فرنودي جا نشد ! اما حتمآ در مطلب بعدي ( سرنوشت اسكورت اشرف پهلوي ) خاطره جذاب آقاي فرنودي نازنين كه دست بر قضا آن هم در باره خاندان پهلوي است ( حضور بدون اطلاع فرح از هتل ) تقديم شما عزيزان خواهد شد .

كلام اخر اين كه .. عاقبت رتبه رنكينگ سايت كه به دلايل نامعلومي كاهش يافته بود ! ديشب مجددآ به رتبه ۳ بازگشت . البته اخرين رتبه سايت در گذشته عدد چهار بود . كه بدون هيچ توضيحي به رقم سه و بعدش هم به دو تنزل يافته بود ! به هر حال خوشحالم به همت شما بزرگوارن يك به گام جلو برداشتيم . در پايان يك بار ديگه هم متذكر مي شوم اگه در پاسخ به كامنت ها تعللي پيش آمد به حساب تعلل و جسارت نگذاريد . مطمئن باشيد سر فرصت حتمآ به همه ان ها جواب خواهم داد ..

برچسب ها : نشنال چئوگرافي + هواپيما ربايي + آديس آبابا + اتيوپي + بندر آبي جان + بوئينگ 767 +استراليا + فرود در آب + قايق هاي نجات

marshalads.gif

فرودگاه " ادیس آبابا " اتیوپی مثل همیشه پرواز های روتین اش رو انجام می دهد . و مسافران زیادی برای سفر های هوایی به این محل می آیند .. امروز هم پرواز ۹۶۱ آماده پرواز است .

همزمان بار مسافران به داخل هواپیمای مدرن ۷۶۷ برده می شود .

کاپیتان " لیئول آباته " چهل و دو ساله ، خلبان و باتجربه پرواز شماره ۹۶۱ است . او با بیش از یازده هزار ساعت پرواز ، مسئولیت این پرواز رو به عهده دارد .

همان گونه که در نقشه مشخص شده است ، هواپیما بایستی در مسیر پروازی اش ابتدا در فرودگا هایی چون .. " نایروبی " ؛ " برازیلا " و " لاگوس " توقف کرده و در انتها به مقصد نهایی اش در بندر " آبی جان " فرود بیاید .

کاپیتان به اتفاق کمک خلبان اش قبل از پرواز تمام بازرسی های لازم رو انجام می دهد .

برای سبک نگه داشتن وزن هواپیما ، سوخت کافی تنها برای نخستین مقصد آن ها در نظر گرفته شده است . و هواپیما قبل از ترک فرودگاه نایروبی سوختگیری خواهد شد .

اغلب مسافران خطوط هوایی این منطقه آفریقایی تبار هستند که با ملیت و قومیت های گوناگون با هواپیما به مسافرت می روند . مهمانداران با مهربانی آن ها را راهنمایی می کنند .

مانند همه پرواز ها ، تعداد قابل توجهی مسافران کم سن و سال و خردسال در هواپیما حضور دارند .

البته در پرواز شماره ۹۶۱ علاوه بر مسافران بومی ، کنسول سفارت امریکا در بمبئی به همراه همسر هندی اش در ردیف جلو نشسته بودند .. در بخش اکونومیک هواپیما تعدادی تاجر آفریقایی به همراه یک خبرنگار و عکاس جنگی هم حضور داشتند ..

بعد از هماهنگی با برج مراقبت ، هواپیما اجازه خزش می گیرد .. دقایقی بعد پرواز شماره ۹۶۱ با یک صدو هفتاد و پنج مسافر ، فرودگاه آدیس آبابا رو ترک خواهد کرد . بعد از تماس با مسئول برج ، دست راست کاپیتان " لیئول آباته " روی تراتل ( دسته گاز ) قرار گرفته و به سمت جلو فشار می دهد ...

هواپیما ۷۶۷ خطوط هوایی اتیوپی بعد از طی مسافتی بر روی باند ، به نرمی از زمین کنده می شود . مسافران با خوشحالی نظاره گر مناظر اطراف شده که به تدریج کوچک و کوچک تر می شوند ..

در میان مسافران هواپیما ، سه جوان آفریقایی به نقشه هایی که برای هواپیما ربایی کشیده بودند ، می اندیشیدند .. !! هیچ کس فکرش رو نمی کرد که در پشت ظاهر آرام آن ها چه می گذرد .. !!؟

یکی از ان ها مراقب اوضاع بود .. ! و با نگاه تیز خود کابین خلبان را می پایید .. !! او مترصد فرصتی مناسب بود تا به کمک دوستان اش ، نقشه فرار را اجرا نمایند ..

هواپیمای مدرن بوئینگ ۷۶۷ در شرایط عالی مسیرش رو طی می کرد .. به طور کلی خلبانانی که با این نوع هواپیما ها پرواز می کنند ، معتقدند که خیلی احساس آرامش و راحتی می کنند . مدرن بودن سیستم های ناوبری کروی پروازی رو تقلیل داده و عملآ با دو خلبان قادر به پرواز های طولانی است ..

دقایقی بعد از پرواز و درست در لحظاتی که مهمانداران خود را برای پذیرایی از مسافران آماده می کردند ، با اشاره یکی از جوانان ، هر سه نفر سریع از جای خود برخواسته و با عجله به سمت کابین خلبان دویدند .. مهمانداری که در جلوی هواپیما بود ، در یک لحظه غافلگیر شد .. !

یکی از جوون ها به سبک گانگستر های هالیوودی نقابی بر چهره اش کشیده و قبل از رفتن به داخل کابین ، ناگهان سر راه چشمش به " گالی " هواپیما افتاد که انواع مشروبات الکلی برای پذیرایی از مسافران در آن قرار داشت .. ظاهرآ بد جوری به او چشمک می زدند .. !! جوان طاقت نیاورده و با انتخاب یک بطر ویسکی راهی اتاق خلبان شد ..

خلبانان سرگرم پرواز بودند که ناگهان با باز شدن در کابین ، هر دو به عقب برگشتند .. و با دیدن دو جوان عصبانی که یکی از ان ها نقاب به صورت کشیده بود ، جا خوردند .. !

یکی از اون ها تبر بسیار تیزی که برای شرایط اضطراری در هواپیما تعبیه گردیده رو به دست گرفته بود . و دیگری با همون شیشه ویسکی به سمت کمک خلبان مادر مرده هجوم برد و محکم به سرش کوبید ..! و با تهدید خواست که جایش رو به او بدهد .. !!

کمک خلبان که با ضربه اون نامرد قسمتی از سرش شکسته بود ، به کمک مهماندار و مسافران دولا دولا از کابین خارج شده و بر روی یکی از صندلی ها نشست .. طفلک بقدری شوکه شده بود که اجازه نداد جز خانم مهماندار ، زن دیگری به او نزدیک شود .. !! خون زیادی روی اونیفورم سفیدش ریخته شده بود . اما نکته جالب توجه .. در لحظه ای که همه از وضعیت پیش امده ناراحت بودند ، دو تا از مسافران انگار نه انگار سری در هواپیما شکسته و خونی جاری شده .. !!!

یکی از جوون ها به محض بلند شدن کمک خلبان ، در جای او نشسته و خطاب به کاپیتان می گوید .. یاالله بزن بریم استرالیا .. !! خلبان که از این اتفاقات مات و مبهوت شده بود سعی می کنه به جوونک ماجراجو بفهمونه که .. انجام این خواسته امکان پذیر نیست .. ! وی با اشاره به عقربه های سوخت هواپیما ، بهش می گه .. ما بیش از سه ساعت نمی توانیم پرواز کنیم .. باید حتمآ سر راه در نایروبی با دارسلام .. یا هر خراب شده ای سوختگیری کنیم ..

هنوز حرف کاپیتان کهنه کار تموم نشده بود که جوانک سریع از جای خود بلند شده و بعد از دقایقی در حالی که یک شماره مجله پرواز دستش بود ، بر می گرده و با نشان دادن تصویر یک فروند بوئینگ ۷۶۷ به خلبان می گه .. داری کفر منو بالا می اوری .. این جا رو بخون .. نوشته تا ده ساعت قادر به پرواز هستید .. ! حالا مارو رنگ می کنی .. گلابی !!؟؟

کاپیتان وقتی می بینه طرف حالیش نیست و به اصطلاح سرش بوی قرمه سبزی می دهد ، سعی می کنه از راه دیگری وارد بشه .. بهش می گه عزیزم .. حق با توست این قارقارک تا یازده ساعت هم می تونه پرواز کنه .. اما ما سوخت کافی برای این مسیر برنداشته ایم .. ! پسرک زیر بار نرفته و با عصبانیت می گه .. داری بلوف می زنی .. !! در همین هنگام جوونی که صورت اش رو پوشانیده بود خطاب به کاپیتان گفت .. ما بمب داریم .. کاری نکن هواپیما رو منفجر کنیم .. !!

کاپیتان " لئول آباته " بعد ها با یاد اوری ان لحظات خطاب به گزارشگر نشنال جئوگرافی می گه .. تو بد مخمصه ای افتاده بودم .. ! اگه به حرف شون گوش نمی کردم ، هواپیما رو می ترکاندند .. اگه خبر مرگم به پرواز ادامه می دادم ، خب تو اقیانوس می افتادیم .. !! تازه هیچ کدوم از مسافر ها هم نمی دونستند موضوع از چه قراره .. !!؟ و حرف حساب این جوون ها چیه .. !!؟ البته من تا حالا دو بار دیگه هم به گیر هواپیما رباها افتاده بودم .. ! یک بار که با هواپیمای ۷۳۷ می پریدم .. به پست گروگان گیر ها افتادم .. یک بار دیگه هم با هواپیمای بوئینگ .. !! به همین دلیل تجربه کنترل اوضاع رو داشتم .. !

گروگان گیر جوان که بد جوری عصبی شده بود ، بار دیگه از جایش بلند شده و از خانم مهماندار می خواهد ارتباط او را با مسافران برقرار کنه .. و دقایقی بعد او به همه اعلام می کنه که مقصدنهایی هواپیما استرالیا خواهد بود ..!! در این فاصله کاپیتان به ترفندی می اندیشد که از دست این سه کله پوک ناشی نجات یابد .. او بعد ها به این حقیقت تلخ اعتراف کرد که .. ما خلبان ها یاد گرفته ایم که پرواز کنیم .. نه این که بجنگیم .. !! به همین دلیل من سعی می کردم تصمیم مناسبی بگیرم تا مسافران صدمه نبینند .

وقتی پسرک بر می گرده ، کاپیتان بهش می گه .. من باید با برج مراقبت صحبت کنم .. ! جوونک در جوابش می گه ، امکان نداره .. که چی بشه .. !!؟ لئول بعد از لحظه ای مکث انگار که بچه گول می زنه خطاب به هواپیما ربا می گوید .. خب معلومه .. مگه نمی خواهی به استرالیا بریم .. باید نقشه رو از اون ها بگیرم .. و گرنه گم می شویم ! جوونک به عقب برگشته و به چشمان دوستش نگاه می کنه .. تا ببینه نظر او چیه .. !؟ بعد با اشاره سر به کاپیتان می گه .. انجام بده .. !!

کاپیتان سریع فرکانس های ایستگاه آدیس آبابا رو تنظیم کرده و به اون ها اعلام می کنه که .. افرادی در کابین هواپیما از او می خواهند به سمت استرالیا برود .. ! او با لحن کلام اش به مسئولان زمینی می فهمونه که هواپیما ربا ها غیر حرفه ای اما خطرناک هستند .. ! البته اضافه کنم که در اموزش های ضد تروریستی به گروه های پروازی همیشه خطر افراد ناشی و تازه کار نسبت به حرفه ای ها و متخصصان توصیه شده است .. !! چون حرفه ای ها به همه جوانب و ریسک پذیری ها آگاه اند .. و تهدیدشون رو لحظه ای که در تگنا قرار گرفته اند عملی می کنند .. اما ناشی ها ممکنه ناخواسته کار دست همه مسافران و گروه پروازی بدهند .. !

مسئولان برج مراقبت وقتی سخنان کاپیتان را شنیدند ، متعجب شده و به گمان این که حتمآ اشتباهی رخ داده است ، از خلبان می پرسند .. ما درست شنیده ایم که شما قصد دارید به جای نایروبی به استرالیا بروید .. !؟ با شنیدن پاسخ مثبت ، مسئولان برج نایروبی کاپیتان را به مرکز کنترل ترافیک در نایروبی پاس داده و در یک مکالمه سه جانبه از خلبان می خواهد تائید کند که قصد رفتن به استرالیا رو داد ... !! و در ادامه می گویند .. چرا برای سوختگیری به یکی از فرودگاه های نزدیک در مسیر فرود نمی آیید .. !!؟ کاپیتان این بار با لحن مخصوصی جواب می دهد .. این آقایون می فرمایند مرغ ما یک پا داره .. و بایستی حتمآ به استرالیا برویم .. در حالی که ما برای دوساعت پرواز سوخت نداریم .. و به محض اتمام مجبورم در اقیانوس فرود بیایم .. !! بار دیگر آقایون می پرسند .. خب چرا برای دریافت سوختگیری در فرودگاه " موباسا " فرود نمی آیید !؟ خلبان می گه .. خودتون به آقایون بفرمایید .. !

آن گاه سریع کلید وضعیت مکالمه رو تغیر حالت داده تا صدای مسئولان از بلندگوی سقف کابین شنیده شود .. سپس به کنترلر اعلام می کنه .. آقایون صدای شما را می شنوند .. بفرمایید . در همین هنگام مسئول رادار می گه .. سوخت شما برای دو ساعت پرواز است .. به مقصد دلخواه تون نمی رسید .. چرا در فرودگاه موباسا فرود نمی آیید .. !!؟

با پخش شدن صدای مسئولان که خطر فرود در آب را تآکید می کنند .. قیافه جوون ها توی هم می ره .. و ترس و اضطراب تو چشماشون دیده می شه .. به همین دلیل .. هر دو نفرشون سکوت می کنند .. کنترلر پرسش اش رو تکرار می کنه .. خلبان طاقت نیاورده و به مسئولان زمینی می گوید .. لطفآ چند لحظه صبر کنید .. سپس خطاب به جوونکی که روی صندلی کمک خلبان نشسته می گوید .. چرا جواب نمی دهید .. ؟ نمی خواهی صحبت کنی .. ! جوون که بد جوری ترسیده بود ، رو به کاپیتان کرده و یا یک ناسزا می فهمونه که نمی خواهد حرف بزنه .. خلبان به مسئولان رادار می گه .. اقایون حرف نمی زنند و با اجازتون می رم ببیم چی پیش می آید .. !!

خلبان وقتی می بینه چاره ای برایش نمونده است ، بلانسبت شما عزیزان .. به اصطلاح سر خرش رو به سمت شرق کج می کنه ... چون نقشه مسیر رو نداشت ، توی خرت و پرت های همراه اش ، چند تا اطلس پیدا می کنه .. به قول معروف لنگ کفش در بیابون نعمته .. ! همین جوری که تو خودش بود ، یهو می بینه سر راهشون یک جزیره قرار داره .. !!

بله درست حدس زده بود .. از قدیم گفته اند .. کور از خدا چی می خواد ؟ ... دو چشم بینا .. و حالا هم بین جزایر زیبای ماداگاسکار و قاره سر سبز آفریقا ، یک جزیره کوچک اما مجهز به نام " کوموروس " قرار داشت .. که باید هر طور شده در ان فرود بیاید .. به همین دلیل اصلآ به روی هواپیما ربا ها نیاورد .. ! از سوی دیگر مسافران هم به نوعی خودشون رو با خواندن روزنامه و نوشیدن قهوه سرگرم کرده بودند .. و اصلآ نمی دونستند داستان چیه .. !؟ آخه تو عمرشون هواپیما ربا این جوری ندیده بودند .. !!

شادمانی خلبان زیاد طول نمی کشه .. .. چون بعد از مدتی در فضای سکوت کابین ، صدای آژیر اخطار به اصطلاح چرت همه رو پاره می کنه .. !! جوون ها که در رویای رسیدن به سرزمین آرزوهاشون لحظه شماری می کردند و مرتب ویسکی مجانی کوفت کرده .. و به قول عرق خور های قدیمی ، می ریختند در خندق بلا .. حالا با صدای آژیر خطر بد جوری ترسیده بودند ..

کاپیتان با نگاه کردن به پنل بالای سرش .. متوجه می شه که اخطار کمبود سوخت است ..که داره به اهالی کابین می گه .. برای نیم ساعت بیشتر سوخت نداریم .. !

کاپیتان می گه .. باید وضعیت هواپیما رو به مسافران بگم .. جوون هواپیما ربا در حالی که در حال نوشیدن مشروب است می گوید .. لازم نکرده . خلبان می گه حق ان هاست تا از سرنوشت خود مطلع باشند .. اما جوانک با قلدری خاصی مانع از این کار کاپیتان هواپیما می شود .. !!

در حالی که بین کاپیتان هواپیما و دو جوان هواپیما ربا بحث مرگ و مردن در میان بود .. بار دیگر صدای آژیر خطر در کابین طنین می اندازد .. خلبان با فشردن دگمه اخطار ، صدا را موقتآ قطع می کنه و به آقایون می گه .. سوخت یکی از موتور ها به پایان رسید .. و موتور سمت راست هواپیما در حال خاموش شدن است .. و در همین لحظه موتور خاموش شد .. !!

با خاموش شدن موتور شماره یک ، بعضی از مسافران که سمت راست و کنار پنجره نشسته اند ، متوجه وضعیت اضطراری هواپیما می شوند .. با خاموش شدن موتور شماره یک ، بعضی از مسافران که سمت راست و کنار پنجره نشسته اند ، متوجه وضعیت اضطراری هواپیما می شوند .. به دلیل این که هواپیما ربایان مست به کاپیتان اجازه صحبت با سرنشینان هواپیما رو ندادند ، کسی به فکر عمق فاجعه ای که در شرف وقوع بود ، نبودند .. ! به دلیل ارتفاع بالا و روشن بودن موتور سمت چپ هواپیما ، کشش لازم برای رانش وجود داشت .. به عبارتی جریاد باد و قدرت موتور وضعیت حرکت را متعادل کرده بود ..

بعد از طی مسافتی با یک موتور خاموش ، هواپیما کم کم ارتفاع اش کم می شد .. و خلبان سعی می کرد از تمام شرایط موجود هواپیما رو متعدل نگه دارد .. او می دانست این وضعیت زیاد دوامی نخواهد داشت .. و هر ان ممکنه موتور دیگر هواپیما هم خاموش بشه ..

کاپیتان می دانست فرودگاهی تقریبآ مجهز در سر راهش در جزیره کوموروس وجود دارد .. اما آیا هواپیما ربا ها اجازه فرود را به او خواهند داد .. یا خیر !؟ به همین دلیل تصمیم گرفت اون ها رو قانع کنه ..

در حالی که خلبان با تجربه سعی داره داده های جدیدی رو برای فرود به جزیره پیش رو به کامپیوتر هواپیما وارد کنه .. جوانک کنار دستی اش با حالت عصبانی می پرسد .. این کار ها برای چیست .. !!؟ و او با خونسردی توضیح می دهد .. وقتی موتور بعدی هواپیما خاموش بشه .. ما خود به خود ارتفاع رو از دست خواهیم داد .. باید به فکر نجات مسافران باشم ..

جوان هواپیما ربا با شنیدن توضیحات خلبان ، با عصبانیت از جای خود بلند شده و به قسمت مسافران می رود .. در این هنگام کاپیتان فکری به ذهن اش می رسه و قضیه اتمام بنزین و فرود احتمالی در آب رو برای مسافران توضیح می دهد .. اما همین که می بینه جوانک با عصبانیت به سویش می آید ، هیجان زده شده و پیشنهاد انقلابی اش سریع مطرح می کنه . او خطاب به مسافران می گه .. ما باید بتونیم از پس این جوون ها بربیاییم تا زنده بمونیم .. !!

جوونک خشمگین در حالی که دو باره تبر رو در دستانش گرفته به سمت حلبان هواپیما یورش می آورد !! از سوی دیگر مسافران با شنیدن پیشنهاد کاپیتان مات و مبهوت می شوند .. اما جز همان عکاس خبرنگار که سابقه حبس و شکنجه های زیادی با رژیم آپارتاید داشت .. کسی برای مقابله با تروریست ها همکاری نمی کنه .. !

از این که هیچ یک از مسافران کوچک ترین اقدامی با هواپیماربا ها نمی کنه .. خلبان تک و تنها مجبور می شه با اقدامات خود هواپیما رو نجات بده .. در همین لحظه جوان خشمگین متوجه می شه که هواپیما در حال نزول و کم کردن ارتفاع است ..

جوانک نادان برای ممانعت از کم کردن ارتفاع هواپیما ، سریع دست به کار شده و با در دست گرفتن یوک و فشردن دگمه سیستم خلبان اتوماتیک ( اتوپایلوت ) آن را خاموش می کند .. !!

با خاموش شدن سیستم اتوپایلوت ، هواپیما از تعادل خارج شده و به شدت به سمت بال چپ منحرف می شود .. ! صدای جیغ و فریاد مسافران شنیده می شود .. هواپیما از حالت طبیعی خارج شده است

با به هم خوردن تعادل هواپیما که با تکان های بسیار شدیدی توآم بود .. کاپیتان خونسرد ما هم بالاخره جوش اورده و در حالی که سعی داشت کنترل هواپیما رو به عهده بگیره .. با عصبانیت در حالی که صدایش بلند بود خطاب به جوونک می گه .. از این لحظه دیگه به حرف های شما گوش نخواهم کرد .. شما می خواهید همه رو نابود کنید ..

و بلافاصله سعی می کنه اسب وحشی مهار گسیخته رو با هر ترفندی است ، رام اش کنه .. او بدون توجه به واکنش آدم ربا ها با تمام وجود یوک رو در دستان خود گرفته .. و ان را کنترل می کنه ..

کاپیتان هم چنان عصبانی است .. و از خدای خود می خواهد کمک اش کنه تا از پس هواپیماربا ها بر بیاید .. او در همین حالت برای نشان دادن وضعیت اضطراری هواپیما ، با دست به پنل بالای سرش اشاره کرده و می گوید ...

ببینید سوخت مون تقریبآ تمام شده است .. و داریم به عدد صفر می رسیم .. شما همین رو می خواستید .. !!؟ می دونید معنی این کار یعنی چه .. !!؟

همزمان با اتفاقات رخ داده و تکان های شدید هواپیما ، یکی از مهمانداران مسافران رو به آرامش دعوت می کنه .. او می افزاید .. خانم ها و آقایان .. لطفآ خونسردی خودتون رو حفظ کنید .. قبل از هر چیز کمر بند های خود را ببندید و صندلی ها رو به حالت اولیه برگردانید .. مسافران هریک زیر لب دعایی رو می خوانند .. همه نگران سلامتی خود و فرزندانشان هستند ...

با به صدا در امدن صدای آژیر هشدار در کابین ، عاقبت از آن چه می ترسیدند به سرشون می آید .. پنل سوخت هواپیما رقم صفر رو نشان می دهد .. لحظه ای بعد موتور بال چپ هم به سلامتی آقایون و لجبازی هاشون خاموش می شود ..

با خاموش شدن موتور هواپیما ، کاپیتان بدجوری خشمگین می شه .. با صدای بلند فریاد می زنه .. بگیر بشین .. من دیگه از تو و تهدید هایی که می کردی .. اصلآ وحشت ندارم .. چون چه خوشت بیاد چه نیاد .. داریم سقوط می کنیم .. !!

مسافران وحشت زده با توصیه خانم مهماندار ، سعی در اطاعت دستورات ایمنی او را دارند .. لحظاتی بعد از خاموشی موتور هواپیما ، چراغ های داخل کابین هواپیما هم خاموش می شود .. کم تر کسی در وسط اقیانوس امید به نجات جان خود و همراهانشون رو دارند ..

کاپیتان تمام دانش و اندوخته اش رو به کار می گیره تا مانع واماندگی ( استال ) هواپیما شود ..

هواپیما به دلیل نداشتن نیروی رانش ، کم کم وزن هواپیما بر الیاف هوایی غلبه کرده و باعث از دست دادن ارتفاع می شه .. تا دقایقی دیگر سرنوشت ۱۵۷ مسافر بی گناه و هواپیمای چهل میلیون دلاری روشن خواهد شد ..

در زیر بدنه هواپیماهای مدرن از جمله بوئینگ های ۷۶۷ پروانه ای تعبیه شده است که با از دست رفتن موتور ها و قطع جنراتور ها ، به طور اتوماتیک باز شده و با چرخش پروانه کوچک ، برق اندک مورد نیاز خلبان رو تامین می کنه .. !

بعد از خاموش شدن آخرین موتور هواپیما ، همون جور که انتظار می رفت ، چراغ های پشت امپر های داخل کابین خاموش شدند .. اما با به چرخش درامدن همون پروانه کوچک ، برق لازم برای آلات دقیق و سیستم اتوپایولت کفایت می کرد ..

یکی از کاربرد های پروانه زیر بدنه ، کار کردن سیستم " ایر اسپید " یا نشاندهنده سرعت زمینی و هوایی هواپیما است .. و همان گونه که مشاهده می کنید .. سرعت هواپیما در این لحظه بد نیست .

در هواپیماهای بزرگ مسافربری که اصطلاحآ " بدنه وسیع " اطلاق می شوند .. در زمان از دست دادن موتور و یا بهتره بگم گلاید کردن .. به ازای هر هزار متر کاهش ارتفاع ، مسیر ۵/۱۸ کیلومتری رو می پیمایند .. در تصویر بالا دقیقآ مشخص شده است ..

با این حساب هواپیمای کاپیتان لئول آپاته در شش هزار و چهار صد متری فرودگاه پیش رو ، دچار مشکل جدی خواهد شد .. چون فاصله اش با فرودگاه جزیره یک صد و بیست کیلومتر است ..

به اعتقاد کارشناسان خبره سازمان های بین المللی هوانوردی .. فرود در شرایط از دست دادن تمام موتور ها ، واقعا کار سخت و دشواری است .. عملی که کم تر خلبانی در عمر خود با ان مواجه شده است .. از این رو کاپیتان آباته تمام سعی خود رو برای رسیدن به فرودگاه انجام می دهد ..

کاپیتان آباته در همون حالی که تلاش می کرد هواپیما رو با موتور های خاموش فرود بیاره .. یاد نوشته وبلاگ من ( اینجا ) ... !! ببخشید یاد حادثه مشابه ای که برای یک فروند هواپیما از نوع همین یکی یعنی بوئینگ ۷۶۷ پیش امد می افتد .. و می دونه اگه خدا بخواهد .. شدنی است . اما هواپیمای یاد شده روی باندی متروک نشسته بود .. و با فرود بر روی آب به قول ایرونی ها .. تومنی دو زار فرق داره .. !

اما ظاهرآ بدشانسی ها دست از سر هواپیما و کاپیتان خونسردش بر نمی داشت .. کاپیتان متوجه شد به خاطر از دست دادن مقدار زیادی ارتفاع ، موقعیت فرودگاه مورد نظرش رو گم کرده است .. !! او حالا به خوبی می دونست که باید بر روی اقیانوس فرود بیاید .. کاری که بی نهایت خطرناک است . فرودی که هرگز برای آن هیچ تمرینی نکرده است ..

در هواپیماهایی مثل ( دی سی - ۹ ) که موتورهایش کمی بالاتر از سطح بال قرار گرفته اند ، در صورت اضطراری و فرود در آب ( دیچینگ ) امکان متلاشی نشدن هواپیما زیاد است .. البته به تجربه و مهارت خلبان هم خیلی بستگی دارد . زیرا برای فرود بر روی زمین ، با برخورد چرخ با زمین فشار خنثی شده و هواپیما در نهایت متوقف می شود .. اما

اما در هواپیماهایی مثل همین قارقارک که داره پرواز می کنه .. چون موتور در زیر بال قرار دارند .. به محض برخورد به سطح آب ، شوک عجیبی به بدنه وارد شده و در نتیجه هواپیما را خرد می کند ..

عین همین تصویر تو مغز کاپیتان جوان ما نقش می بنده .. و حتی فکرش هم وحشتناکه .. به هر حال چاره ای جز دیچینگ ندارد .. به خدا توکل می کنه و تصمیم اش رو می گیره ...

توی این قیل و داد ، و کم شدن ارتفاع هواپیما ، کمک خلبان زخمی طاقت نیاورده و برای کمک به کاپیتان وارد کابین می شود ..

او به جوانک هواپیما ربا می گوید .. پاشو بزار خبر مرگم خودم بشینم .. ! ارواح عمه ات حسابی گند زدی با این نوع هواپیما ربایی ات .. !! و انگاه بدون گرفتن پاسخ ، یک راست روی صندلی غصب شده اش می نشیند .. با دیدن امواج اقیانوس و کم شدن ارتفاع هواپیما ، زیر لب با خواندن دعایی به خودش ارامش می دهد ... و بعد با دو دست یوک رو می گیره ...

کاپیتان یکی از اون نگاه های معروف اش را به کمک خلبان سر شکسته و زخمی اش می اندازد !! و در حقیقت قصد دارد روحیه همکارش رو بسنجه .. ! معمولآ کاپیتان ها گاهی از این نگاه ها می کنند !

در این هنگام ، مسافران بخت برگشته هم با پوشیدن جلیقه های نجات ، خود رو برای فرود در آب اماده می کنند .. طفلک مادرهایی که کودک شیرخواره داشتند .. ! واقعآ اگه فکرش رو بکنیم .. خیلی سخت و طاقت فرساست .. مخصوصآ برای خردسالان که نور چشم خانواده ها هستند ..

کاپیتان لئول آباته .. همین جوری که خیره به کمک اش می نگریست .. برای روحیه دادن به او چنین می گوید .. هی خودمونیم .. تو اگه سرت مو داشت ، خیلی خوش تیپ می شدی .. !! حیف چنین منظره زیبای اقیانوس هند .. که سر کچل تو ... گند زده به دور نمای طبیعت .. !!

کاپیتان جوان .. اخرین تصمیم منطقی اش رو در لحظه قبل از فرود در آب می گیرد .. که به اعتقاد کارشناسان همین امر باعث نجات جان خیلی از مسافران شد .. بله او برای نجات سریع مسافرانش تصمیم می گیرد هواپیمایش رو تا جایی که امکان داره به ساحل نزدیک تر کنه .. ! کم کم مردم و توریست ها رو می بینه که در ساحل حضور دارند .. برای اخرین بار خداوند بزرگ رو به یاری می طلبه ..

در همین هنگام زن جوانی متوجه نزدیک شدن غیر طبیعی هواپیمای مسافربری شده و تصمیم می گیرد از ان فیلمبرداری کنه .. بعد ها این فیلم خیلی به کارشناسان مسایل هوایی کمک کرد ..

هواپیما .. نزدیک و نزدیک تر می شود .. همان طور که در تصویر می بیندید .. ابتدا بال چپ به آب برخورد می کنه .. و موج بزرگی از آب به هوا بلند می شود ..

با فرو رفتن بال در آب و متعاقب آن موتور سمت چپ ، سرعت هواپیما گرفته شده و شوک بزرگی به بدنه هواپیما وارد می شود ...

لحظاتی بعد فشار ناشی از برخورد و فرو رفتگی در آب ، باعث واژگونی و چرخش حول بال چپ اش می شود .. و جلوی چشمان وحشت زده توریست ها هواپیما به چند قطعه تبدیل شده و به زیر آب می رود !

بر اثر شکافته شدن بدنه هواپیما .. عده ای به بیرون پرتاپ می شوند .. عده ای هم با تلاش خود سعی می کنند از داخل هواپیما به بیرون فرار کنند ..

بعضی ها هم مثل همین خانم بدشانسی اورده و فشار جلیقه نجات او را به بالای سقف هواپیما می چسباند .. و اجازه تقلا و خارج شدن رو از او می گیرد ..

کاپیتان خیلی راحت از کابین شنا کنان خودش رو به قسمت مسافران رسانده و با مشاهده دریچه ای که نور خورشید از آن می تابید .. خودش ور به بیرون می رساند .. و در نهایت در میان چمدان های روی آب ولو شده و تقلا می کند .. عاقبت هم جان اش رو نجات می دهد ..

خیلی زود قایق های توریست ها و نیروهای امداد مستقر در ساحل خودشون رو به لاشه هواپیما می رسانند .. و به کمک مردمی که هنوز غرق نشده بودند .. می پرازند

بنده خدا .. افراد بومی جزیره هم به قصد یاری رسوندن به مسافران .. با عجله خود رو می رسونند .. خدا خیرشون بده .. ظاهرا خیلی کمک کرده بودند ..

این هم یک قایق توریستی .. که در همون لحظات نخست سر و کله اش پیدا می شه ..

هر سه تروریست ناشی و بخت برگشته در برخورد هواپیما با آب کشته می شوند .. بعد ها معلوم شد که هر سه نفر از زندانی گریخته بودند .. و قصد داشتند با رفتن به استرالیا بقیه عمر خود رو در آرامش بگذرونند .. که اجل مهلت شون نداد .. اما خودمونیم .. قبل از مرگ دلی از عزا در آوردند .. !!

این هم تصاویر مربوط به هر دو خلبان که صحیح و سالم نجات پیدا می کنند ..

dfhbsh.jpg

در پناه ایزد منان پاینده و جاوید باشید .

بهروز مدرسی

این پست ساعت ۴:۳۰ دقيقه بامداد به تاريخ پانزدهم خرداد ماه ۱۳۸۹ پایان یافت .

پاینده و برقرار باد ارتشیان دلاور و قهرمان ایران

ajr4i2ce8c0d7seedv8o.jpg {
function anonymous()
{
function anonymous()
{
return enlargeWithSlideshow();
}
}
}" href="http://dc173.4shared.com/img/144132520/a1935f2d/Weblog-Archive-.jpg?sizeM=7">Weblog-Archive-.jpg

آرشیو سایت اينجا آرشیو وبلاگ اینجا

http مطالب خواندنی

پیشنهاد دو پست دولتی توسط احمدی نژاد ( اینجا )

  • چگونه به جای دختر خارجی ، برادر پاسداری را تحویل ام دادند !! ( اینجا )
  • چگونه از تهمت کودتای نوژه ، نجات پیدا کردم !!؟ ( اینجا )
  • به جای قطعه هواپیما بهروز وثوقی تحویل دادند !! (اینجا )
  • ماجرای جدا شدن سر مسافری در مقابل چشمان خانواده اش !! (اینجا )
  • نقش ستون پنجم در سقوط هواپیمای آیت الله محلاتی ! ( اینجا )
  • آیا تاکنون آتش گرفتن انسانی رو از نزدیک دیده اید !!؟ ( اینجا )
  • ادار خلبان ، نظم پایگاه را به هم ریخت !! (اینجا )
  • دلایل سقوط هواپیمای خبرنگاران ! ( اینجا )
  • آیا زندانیان سیاسی به دریاچه نمک ریخته می شدند !!؟ ( اینجا )
  • چگونه به دبیر کلی حزب خران برگزیده شدم !!؟؟ ( اینجا )
  • انتقاد از اعلیحضرت همایونی جهت رفاه الاغ !! ( اینجا )
  • با خلخالی در صحرای طبس ! ( اینجا )
  • چرا در پرواز آبنبات تعرارف می کنند !؟ (اینجا )
  • پرواز به قبیله آدمخواران !! (اینجا )
  • عملیات محرمانه نجات زندانیان ( اینجا )
  • ماجرای اشگ ننه علی ( اینجا )

    شوخی با حاج آقا در جبهه ! ( اینجا